loading...
حیات طیبه خراسان رضوی
روابط عمومی بازدید : 428 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (1)

نوید کمالی محقق و پژوهشگر عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات در جدیدترین دیگاههای خود در حوزه معرفی جهانی سازی و مهدویت اعلام نمود زمینه های تحقق آرمان شهر اسلامی  مبتنی بر مهدویت و ولایت شکل گرفته است

همه مکاتب در رابطه با پایان تاریخ اصل فراگیری و جهانی بودن حکومت را به عنوان یکی از خصوصیات مهم آن شمرده اند. اینکه چرا همه مکاتب حکومت پایانی تاریخ را حکومتی جهانی دانسته اند خود مساله ای است که باید علت آن را در یک نکته بسیار مهم جستجو کرد و آن این است که، برقراری صلح و امنیت و تحقق رشد همه جانبه و فراگیر مردم جهان بدون برقراری حکومت جانی ممکن نیست. به همین دلیل است که، همواره تاریخ به سوی یک پارچگی حرکت می کند.

 فرآیند جهانی شدن عامل پدید آمدن تحولات بسیاری در ابعاد سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی و دیگر ابعاد فردی و اجتماعی بوده است . اگر چه جهانی شدن در اولین قدمهای خود از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و فطرت توسعه طلب بشر نیز همواره او را برای فتح بهره مندیهای بیشتر در این راه یاری کرده است ، اما این حرکت خصوصا با رشد و توسعه ابزارهای رسانه ای و همچنین توسعه فن آوری های علمی ارتباطات و گسترش فعالیتهای تجاری و صنعتی و در نتیجه گسترش تعاملات انسانها شتابی روز افزون پیدا کرده است.

 در این میان مشترکات تکوینی انسانها همچون فطرت واحد در جهت کمال خواهی، زیبایی طلبی ، حقیقت جویی و یگر خصوصیات فطری و همچنین عقل گرایی بشر در جهت دست یابی به واقعیت و حقیقت و نیز اشتراک در بسیاری از تمایلات انسانی را می توان از عوامل تکوینی مؤثر در روند جهانی شدن و تحولات اجتماعی دانست . گرایش به دینداری و معنویت گرایی و تنفر از اختلاف و جنگ و ستیز و گرایش به آموزه های ادیان ابراهیمی نیز در این تحولات نقش بی بدیلی را ایفا کرده اند. گسترش علم و فن آوری و تولید ابزارهای رسانه ای و آسان شدن ارتباطات در میان مردم و ملتها و بالاخره گسترش تاثیرگذاری و تاثیر پذیری حرکتی به سوی یک پارچه گی جهان است.

 

در اینجا به اصولی که هر حکومت جهانی برای تحقق خود باید آنها را داشته باشد اشاره می شود: 

1 – حکومت جهانی باید منافع و بهره وری را برای همه انسانها تامین نماید. بر این اساس، نظریات و یا حکومتهایی که داعیه تامین منافع همه انسانها را ندارند ویا نمی توانند به این اصل عمل نمایند قادر به تشکیل حکومت جهانی نیستند.

در هر حال دو راه در پیش رو وجود دارد یا مکتبی جهان جهانی شده را برای گروهی خاص می خواهد، که در این صورت برای دست یابی به حکومت جهانی باید دیگران را نابود سازد در نتیجه مقدمه تشکیل این حکومت جنگهای بزرگ در عالم خواهد بود. در این نظریه حکومت جهانی تنها برای گروهی خاص بوده و در واقع حاکمیت گروهی بر جهان است نه برپایی حکومت جهانی واحد برای همه. بدون شک این نگرش به هیچ وجه با تشکیل حکومت جهانی سازگار نیست.

راه دوم اینکه جهان جهانی شده متعلق به همه انسانهایی باشد که در آن زندگی می کنند. در این صورت نیاز به حذف گروهی از انسانها نیست بلکه حکومت در بر گیرنده همه انسانها خواهد بود. در نتیجه جهانی شدن به معنی بهره مندی همه آحاد انسانی از گسترش فراگیر ارتباطات و تاثیر و تاثرات خواهد بود. که در این پروسه عملا همه انسانها در مسیر یک پارچگی هدفمند سهیم می شوند و از آن بهره مند می شوند.

در نظام جهانی مهدوی همه انسانها بهره مند می شوند و این حکومت مربوط به گروه خاصی نیست و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.

2 – حکومت جهانی باید بر اصول مشترکی که همه آن را بپذیرند بنا شود. در نتیجه، باید بنیانهای فکری و اجرایی آن مقبول همه انسانها باشد. بر این اساس، لازم است حکومت توانایی دفاع عقلانی از مشروعیت خود را داشته باشد و بر قانع ساختن انسانها نسبت به حکومت قادر باشد.

در نتیجه مکاتب و یا قوانینی که تامین کننده منافع برخی از مردم جهان ویا نگرشی غیر جامع دارند امکان برپایی حکومت جهانی را ندارند.

3 – حکومت جهانی باید بتواند اختلافات طبیعی میان انسانها و ملتها را در خود هضم کند، زیرا حکومت جهانی به معنای این نیست که همه انسانها در آن یک شکل و یک رنگ شوند و مانند یکدیگر فکر کنند. زیرا معنای این نگرش این است که برپایی عدالت بدون تغییر هویت انسانها ممکن نیست زیرا انسانها به طور طبیعی با یکدیگر مختلف آفریده شده اند. یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا .... بنابراین، باید دراین حکومت نوعی از اختلاف که مایه رشد و گسترش تعامل سازنده میان انسانها است مورد توجه قرار گیرد. از طرفی دیگر همین اختلافها نیز در طول تاریخ همواره عامل جنگها و ستیز ها بوده الست در نتیجه حکومت جهانی در واقع باید قادر به برقراری صلح وامنیت در عین محترم شمردن اختلافات وسلائق مردم جهان باشد.

در حکومت حضرت مهدی (عج) نسبت به گونه گونی انسانها و فرهنگها تا آنجا که به واجبات و محرمات گرفتار نشوند تسامح وجود دارد همانگونه که در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) همه تنوع ها در جامعه پذیرفته شد ودر عین حال هیچگونه منافاتی با یک پارچگی حکومت نداشت. اگر امروزه دیده میشود اسلام با انواع فرهنگها سازگاری داشته ودر همه کشورها و ملتها در حال گسترش است نشانه سازگاری و همراهی آن با اختلافات طبیعی میان انسانهاست.

4 – باید در تشکیل حکومت جهانی امر مشترکی وجود داشته باشد که بر اساس آن هویت واحد بود آن شکل بگیرد. بدون شک تنها وحدت حکومت از نظر سیاسی تامین کننده این اتحاد نخواهد بود. زیرا در این حکومت مسولان و مردم باید با پایبندی به اصول مشترکی بتوانند در همه عرصه های فردی و اجتماعی از درگیری و تضادها بپرهیزند. تا در پناه آن همه آحاد جامعه بتوانند از امنیت جانی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر عرصه ها بهره مند گردند. در حکومت حضرت مهدی (عج) وجود امام معصوم به عنوان تنها مرجع شناخت صیحیح از غیر آن به شمار می آید که اساس مشروعیت عاقلانه آن حکومت و قوانین ناشی از آن را رغم می زند. 

5 – در حکومت جهانی دامنه تاثیرگذاری و تعامل میان انسانها به گونه ای فراگیر گسترش می یابد، در نتیجه، حکومت جهانی باید قادر به گسترش و مدیریت و تنظیم هدفمند این ارتباطات و هدایت آنها   در همه زمینه ها باشد.

بنابراین نگرش یک سویه همچون نگرش اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... به مساله جهانی سازی عاملی برای ایجاد ناهنجاریها و در نتیجه گسترش ناعدالتیها در جهان می گردد. به همین جهت مدیریت و هدایت همه جانبه جهانی سازی یک از خصوصیات مهم نگرش مهدوی به جهان به شمار می آید.

6 – بدون شک زمانی می توان از حکومت جهانی دم زد که مردم در برپایی آن با حاکمان هم داستان شوند و این بدون قانع سازی توده های مردم در سراسر دنیا بدست نمی آید. در نتیجه، پذیرش و عقیده مند شدن مردم به دستورالعملها را نیاز دارد، که این نیز، بدون تکیه بر مبانی عقلانی و اصول اخلاقی مشترک ممکن نیست. بر همین اساس است که با ظهور حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) همه مردم عالم و بلکه همه موجودات خوشحال می شوند.

و اگر بپذیریم که حکومت جهانی بدون حضور مردم نمی تواند محقق شود درمی یابیم که دست یابی به چنین حکومتی نیز بدون مشارکت عموم مردم جهان مقدور نخواهد بود. به همین دلیل باور مهدوی در دوران غیبت نیز عامل یک پارچه سازی و برای رسیدن به پذیرش عمومی و انقیاد در حکومت جهانی به شمار می آید. در نتیجه امروز شعار" جهانی سازی مهدوی تنها راه نجات " تنها استراتژی کشورهای اسلامی در رسیدن به جهانی پر از صلح و دوستی خواهد بود.

 

روابط عمومی بازدید : 441 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)

آرمانشهر اسلامی چیست ؟ 

1. شهر، شأن واقعى انسان در مقام خليفه الهى

برخى آيات قرآن كريم به نحوى به مقام انسان در جهان هستى اشاره دارند. انسان به مناسبت مقام خليفه الهى خود، مكان زيستى متناسب با مقام خود را می‌طلبد؛ آرمان‌شهر اسلامى در پاسخ به اين نياز شهرى متناسب با شأن حقيقى آدمى است. در آرمان‌شهر اسلامى، اين آدمى است كه بر محيط مصنوع تسلط دارد و نه محيط مصنوع بر آدمى. در آرمان‌شهر اسلامى تأكيد بر تمامى ابعاد وجودى آدمى است و نه انحصاراً بر بعد مادى وى. فضاهاى آرمان‌شهر اسلامى در تناسب با شأن واقعى انسان، با پرداختن به ابعاد انسانى، محيط زيست و... القاى احساس قربت است نه غربت. آرمان‌شهر اسلامى در تلاش بر تداعى مفاهيم و معانى‌اى است كه بر ارتقاء معنوى و مادى انسان بيفزايد.


2. احسان و نيکي به هم نوع

يکي از ويژگي‌های آرمان‌شهر اسلامي احسان و نيكي به هم نوع می‌باشد. در تفكر اسلامي، همه بندگان خدايند و برترين آن‌ها كسي است كه بيش از ديگران احسان كند. پيامبر اكرم(ص) می‌فرمايد: مردم نان خور خدايند، پس محبوب ترين مردم نزد خداي عزيز و بلندمرتبه كسي است كه به نان خوران خدا سود رساند.


براي رسيدن به شهر فاضله مطلوب، افزون بر عدالت، احسان نيز لازم است. ويژگي برقراري عدالت در بين عموم آن است که حقوق همه مردم را تامين ميسازد و ريشه‌های دشمني و طغيان‌گري را از بين می‌برد و احسان دل‌های مردم را به هم نزديك مي‏کند. احسان در اصل نوعي حس مسئوليت در برابر هم نوع می‌باشد به طوري که پيامبر گرامي اسلام(ص) آن را شرط مسلماني دانسته و می‌فرمايد: هركس صداي مردي را بشنود که از مسلمانان درخواست كمك كرده و پاسخش ندهد مسلمان نيست.


در این‌جا ذکر اين نکته جالب است که پيامبر رحمت شرط مسلماني را براي کمک خواهنده ذکر نمی‌کنند و اين کمک خواهنده می‌تواند غير مسلمان باشد.


3. شهر اصلاح

در آرمان‌شهر اسلامى، اصلاح و عدم فساد از صفات و ويژگي‌هاى خاص بستر شهرى است. تذكر خداوند بر عمل صالحان در كنار ايمان و اصلاح زمين، از مطالبي است كه در كتاب جاويد خداوند تكرار گشته است. آرمان‌شهر اسلامى كه در پى تحقق شهر فاضله خداگونه زمينى است؛ در اصلاح زمين و پاسداشت ميراث مشترك تمدن‌ها مى‏کوشد و به ترميم ارتباط گسسته انسان و طبيعت بر مي‏آيد.


4. شهر امن

يکي از ويژگي‌های مهم يک شهر امنيت آن است. آرمان‌شهر اسلامى، شهر امنيت و صلح و اطمينان خاطر است. ايمان و مؤمن نيز از ريشه امن هستند. وجود ايمان و افراد مؤمن در شهر آرمانى اسلامى، حكايت از امن بودن شهر دارد و بالعكس (3). آرمان‌شهر اسلامى امنيت را در نظر و عمل براى شهروندان فراهم می‌آورد. امنيت رشد و تعالى در آرمان‌شهر اسلامى موجود است. آرمان‌شهر اسلامى شهر امنيت و صلح است. اطمينان خاطر جسم و روح شهروندان در عينيت و ذهنيت‌هاى شهرى جارى است.


1 ـ 5 ـ شهر حفىّ

حفىّ به معناى زندگى و حيات، ضد مرگ و نابودى، داراى روح، رشد و شكوفائى و بارورى است. در آرمان‌شهر اسلامى، همه چيز زنده است و در پى شكوفائى و بالندگى در رسيدن به هدفى واحد (قرب الهى). اين زنده بودن هم حكايت از سر زندگى معنائى و روحى و روانى ساكنان آن است و هم نشان از كاربرد گزاره تكنولوژيكى در تمامى اجزاى شهرى همگون با طبيعت و محيط زيست شهرى دارد. آرمان‌شهر اسلامى، شهر زندگى است شهري است که در آن زندگي طعم خاص خود را دارد و تمامي شهروندان از زندگي در آن لذت می‌برند.


1 ـ 6 ـ شهر ذكر و تذكر

از آنجا كه از اهداف بارى تعالى در آفرينش انسان، ذكر و تسبيح خالق متعال است؛ (ما خلقت الجن والانس الاّ ليعبدون)19 از اهداف آرمان‌شهر اسلامى، دادن تذكر مداوم به آدمى و يادآورى ذكر در همه ابعاد فضائى شهر است. هم تسلط كالبدى عناصر معنوى بر سيماى شهرى و هم همجوارى عناصر معنائى و محتوائى در تمامى اجزاى شهر، مى‏تواند به پيدايش و احياى شهر ذكر بينجامد. نمونه‏هاى خردتر فعلى، قرارگيرى تكايا در معابر و راسته‏هاى شهرى و نيز تسلط كالبدى مسجد به عنوان عنصرى اسلامى در شهرهاست. تلفيق تجسم عناصر طبيعى نظير آب و فضاى سبز و پوشش گياهى در فضاهاى زيستى و عناصر نمادين، امكان ذكر که همان به ياد خدا بودن است را مهيا مى‏نمايد.


1 ـ 7 ـ شهر شكر

مرحوم علامه طباطبائى در معناى شكر مى‏فرمايد: «شكر عبارت است از به كار بستن هر نعمتى در جاى خودش، به طورى كه نعمت، ولى نعمت را بهتر وانمود كند». لذا آرمان‌شهر اسلامى شهر شكر و بهره‏گيرى مناسب از محيط زيست، زيست بوم، استعدادها، پتانسيل‏ها و قابليت‌هاى مادى و معنوى است. پرهيز از كفران نعمت، اسراف و تبذير از جلوه‏هاى آرمان‌شهر اسلامى است.


1 ـ 8 ـ شهر طهارت و پاكى

تأكيد بر طهارت معنائى و محتوائى در ظاهر و باطن جزء ويژگي‌هاى آرمان‌شهر اسلامى است. همانطور كه پيكره شهرهاى مسلمين، با مجاورت مسجد (محل معنا)، مدرسه (محل آموزش) و بازار (محل ماده و كالا)، در هم آميخته‏اند؛ در آرمان‌شهر مطلوب اسلامى، تكيه بر «طيب» شهر پاكى و بهزيستى معنائى و محتوائى، ظاهرى و باطنى تأكيد شده است. اين پاكى مى‏تواند هم شهر سالم زيستى و سكونتى مادى باشد و هم پاكى روحانى و معنوى آرمان‌شهر را به همراه داشته باشد و نشان دهنده دور از هر گونه بيمارى، ناهنجارى و تهديد براي امنيت شهر باشد.


1 ـ 9 ـ شهر عدالت

برقرارى عدل و قسط از مهم‏ترين ويژگي‌هاى آرمان‌شهر اسلامى است. تعادل و اعتدال نيز از مفاهيم عدالت در آرمان‌شهر اسلامى است. در آرمان‌شهر اسلامى كه تحقق مكان زيستى مناسب در بازآفرينى اعمالى خدائى است؛ در پيروى از كلام پروردگار به برقرارى عينى عدالت و نيز قرار دادن مناسب هر چيز در جاى خود (معناى حقيقى عدل) و خلق مناسب فضاها با اندازه‏هاى مناسب اقدام مى‏نمايد. عدالت، واژه اى غريب نيست، اما حقيقتى قريب هم نيست. زمان بسيارى است كه بشر با اين رؤيا روز و شب كرده، ليكن جز زور و اختناق و ظلم و بيداد، نصيبى نبرده است و همواره در آرزوي زندگي در سايه آن بوده است. هنوز آهنگ سنگينى ناله‏هاى كودكانى كه به بيگارى كشيده شده‏اند، زنانى كه همسران خود را با بى‏عدالتى از دست داده اند، مادراني که فرزندان شيرين زبان خود را با وحشي گري متجاوزان بر لب تيغ ديده‏اند و مردانى كه به اجبار و نه به اختيار كمر در برابر ظلم ظالم بيدادگر خم كرده‏اند در گوش تاريخ است.


هنوز اشك‏هاى ريزان و قلب‌هاى داغ‏ديده، هراس‏هاى قالب تهى‏كن و نفس‏هاى حبس شده در سينه آزادمردان، ضجه‏هاى دردناك و دردهاى بى درمان، زخم‏هاى بى مرهم و نا اميدي‏هاى بى پايان، نگاه‏هاى خسته و منتظر، دست‏هاى لرزان و بى رمق، لب‏هاى خشكيده و تشنه، بدن‏هاى رنجور و زجر كشيده، انسان سراپا ظلم و بيداد ديده، هنوز اين همه در خاطره تاريخ زنده است و اگر تاريخ با يادبود اين حجم عظيم از نامردمى، هنوز پا بر جا ايستاده و قالب تهى نمى‏كند، به دليل آن است كه مى‏خواهد كسى را بيابد و تمام رنج‏هاى مدفون در خويش را در گوش او نجوا كند.


بسيار در طول تاريخ شنيده ايم كه انسان‏هاى بسيارى با انديشه عدالت و فرياد دادخواهى انسان‏ها، اين حقيقت را زنده و جاودان ساخته اند، اما تلاش عملى آنان در راه برقرارى عدالت، در بيشتر موارد كم ثمر و يا بى ثمر بوده و عدالت در معناى حقيقى آن، همچنان در رؤيا است و غير از ظهور منجي نيز رسيدن به آن غير ممکن است. چقدر سخت است اين روياي شيرين تحقق نيابد رؤيايى كه تمامى اجزاء وجودي انسان در تمام طول تاريخ، با آن عجين شده و نگاه پر انتظار او در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.


بارها و بارها با زنگ حوادث مختلف، تپش قلبش فزونى يافته، اما زمانى كه پلك از اين خواب شيرين برداشته، جز سياهى و تباهى مستكبران و ظالمان چيزى در پيش روى نديده.هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون گردد، از شماره انتظارمان خواهد كاست و اين همان چراغ اميدى است كه قرن‌ها و قرن‌هاست در دل انسان‌ها به عشق آمدن آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او، كه نامش عدل است و كلامش عدل و راهش عدل. او کسي است كه حكومتش، حكومت عدالت است و اين گم شده بشريت را در فرجام تاريخ بدو باز خواهد گردانددر خصوصيات قيام و حكومت امام زمان(عج)، هيچ ويژگى به اندازه عدالت و قسط روشنى و نما ندارد.


آن قدر كه در روايات بر ويژگى عدالت گسترى آن غايب تاكيد شده، بر ساير مسائل چنين ابرامى نرفته است و اين، نشان دهنده برجستگى اين مهم در سازمان شهر فاضله اسلامى در دوران ظهور دارد. ده‌ها و بلكه صدها روايت در كتاب‌هاى مختلف روايى، بويژه، در كتاب منتخب الاثر و كمال الدين شيخ صدوق، در مورد عدالت گسترى آن حضرت وارد شده است.


در بسيارى از اين روايات، از آن امام همام، به عنوان مظهر و تجلى كامل عدالت ياد شده است. نام عدل كه بر آن مولى نهاده‌اند در واقع ترجمان كامل رسالت اوست.صاحب مكيال المكارم، در اثر شريف خود، در اين رابطه چنين می‌نويسد:عدل، آشكارترين صفات نيك آن امام است. براى همين (آن بزرگوار) در دعاى شب‌هاى رمضان، عدل ناميده شده است؛ «اللهم و صل على ولى امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر»و در روايتي ديگر، همين عنوان را به گونه اى ديگر می‌يابيم؛ «السلام على القائم المنتظر و العدل المشتهر» در شهر فاضله اسلامى و در بستر ظهور آن منجى نيز، همه جا سخن از عدالت و قسط است. سخن از لبريز شدن زمين از عدل و داد است.


دامنه عدالت او، تا اقصى نقاط منازل و زواياى ناپيداى جامعه گسترده است، حتى عدالت و دادگرى همچون گرما و سرما در درون خانه هاى مردمان نفوذ می‌كند و مامن و مسكن وجود آنان را سامان می‌بخشد. و در روايات ظهور، عدالت، چنان عطش برانگيز و سيرى ناپذير و فراموش ناشدنى ترسيم گرديده است كه انسان را در اين گمان مى‏افكند كه اصولاً، جهان براى رسيدن به اين نقطه و فرجام، باقى مانده است و برنامه و تنظيم متعمدانه الهى بر اين است كه آخرين سطور تاريخ، با برگ‌هاى دادخواهى به انجام رسد و خداوند چنان بر اين مهم تاكيد دارد كه اگر حتى يك روز از عمر دنيا باقى مانده باشد، او آن را چنان طولانى خواهد كرد تا آن رؤياى موعود مردمان از راه رسد و درخت عدالت را بر ضمير آگاه تشنگان بكارد و جامعه بشرى را با آن گمشده خويش رو به رو سازد، زمين را از عدل و قسط سيراب كند و آن قدر بر باده عدالت بيفزايد كه جان آدميان از آن مدهوش گردد.


در سايه اين عدالت، هيچ انسانى در قيد بندگى و بردگى باقى نمى‏ماند، حقوق به يغما رفته انسان‌ها به آنها باز مى‏گردد، بندهاى پيدا و ناپيداى بندگى از سر و گردن انسان‌ها باز مى‏گردد و زمينه استثمار انسان از انسان به كلى برچيده مى‏شود، كارگزاران ظلم و بيداد، مورد بازخواست قرار مى‏گيرند، قاضيان و حاكمان كژ رفتار از مسؤوليت خويش، عزل مى‏شوند و زمين، از هر نوع خيانت و نادرستى پاك مى‏گردد، گردنكشان و مستكبران در هم كوبيده مى‏شوند و محرومان و مستضعفان در استرجاع حق خويش كامياب مى‏گردند.


ديگر ناله هيچ مظلومى در گلو خفه نمى‏گردد، اشك و آه هيچ دلسوخته اى بلند نمى‏گردد، هيچ انسانى شب هنگام آن گاه که همه جا را ظلمت فرا گرفته است ـ گرسنه سر بر بالين نمى‏گذارد و هيچ محرومى با كينه و دغدغه نا امنى، روزگار سپرى نمى‏كند.و اينها افسانه نيست، بلكه به راستى تمام آن چيزى است كه بر ما وعده داده‏اند و ما را در انتظار آن به برترين عبادت فراخوانده‏اند كه انتظار آمدن او، انتظار گام‌هاى عدالت است.


1 ـ 10 ـ شهر وحدت

وحدت فرد با جامعه، وحدت جامعه با محيط، وحدت اجزاء با هم در كل مجموعه، وحدت در نگرش، وحدت در بينش، وحدت در كالبد و سيماى شهرى، وحدت در پراكندگى يكسان و متناسب اجزاى شهرى (در عين توجه کامل به مفهوم عدالت)، وحدت مردم شهر با مسئولان و بالعكس، وحدت تفكر در رسيدن به خشنودى خالق يكتا، وحدت نظر و عمل؛ همگى نشانه‏هائى آشکار دليل بر وجود وحدت در آرمان‌شهر اسلامى است. آرمان‌شهر اسلامى وحدت خالق را با وحدت اجزاى خود به نمايش مى‌گذارد. آرمان‌شهر اسلامى، انعكاسى از يگانگى و توحيد خالق جهان را در خود نمود مى‌دهد.


1 ـ 11 ـ شهر سلامت و امنيت

شهر امن و سلام به اعتقاد روان شناسان، از مهم ترين نيازهاى اساسى بشر كه در هرم نيازهاى وى جايگاه ويژه اى دارد، نياز به امنيت است. البته اين نياز در ابعاد مختلفى تجلى می‌يابد، امنيت اخلاقى، امنيت اقتصادى، امنيت حقوقى، امنيت اجتماعى و امنيت خانوادگى و.... آنچه از حجم زيادى از روايات ظهور بر مى‏آيد، نشان مى‏دهد كه شهر فاضله اسلامى، شهر امن و سلام است، آن هم امنيت در معناى واقعى و در تمامى ابعاد آن.در روايتى از امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه «وعد الله الذين امنوامنكم....ليستخلفنهم فى الاءرض....و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا» می‌فرمايد: "نزلت فى القائم و اصحابه"؛وعده خداوند، مبنى بر اينكه وحشت و خوف مؤمنان را به امنيت و سلام تبديل مى‏كند، در زمان ظهور آن حضرت، معنى و مصداق كامل مى‏يابد و انسان‌ها در آن موعد شريف است كه مى‏توانند با قلبى آسوده و فارغ از هرگونه دغدغه اقتصادى، حقوقى، اخلاقى و اجتماعى سر بر بالين آرامش بگذارند و زندگانى دنيا را دور از خطرهاى دلهره آميز هميشگى ببينند. بنابراين، گردنه‏هاى پرخطر و پرنشيبى كه در زندگى هر انسان به واسطه روابط نادرست حاكم در اجتماع پديد مى‏آيد، در آرمان‌شهر اسلامى جايگاهى ندارد. اين نيز سعادتى است زمينى در يك شهر آرمانى و آسمانى.


1 ـ 12 ـ شهر تربيت

مي دانيم تمدن غرب، اساس پيشرفت خويش را بر مبناى توجه به انسان پايه گذارى كرده و انسان محورى و انسان مدارى، جزو نرم افزارهاى اساسى در پيشرفت غرب محسوب می‌گردند. اما همان انسان كه مقصود و غايت پيشرفت تلقى شده، همان انسان در تماميت وجوديش، در اين تمدن فراموش شده و بحران تمدن غرب، در ابعاد مختلف اخلاقى، اجتماعى و تربيتى آن مؤيد صريح اين غفلت و ناكامى است.انسانى كه فقط از يك سو نظاره شده و تنها ابعاد مادى وي مد نظر قرار گيرد، انسانى است كاريكاتورى و منقطع النسل و بالطبع، نمى‏توان او را در عالم خارج، انسان ناميد و مشكل غرب در همين برداشت نامناسب كوچك است !چندين قرن است كه براى آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادى و سياسى به ياد داشته‏اند و هر چه امكانات علمى و تكنيكى در اختيار داشته اند، به استخدام در آورده‏اند، تا شايد بتوانند آسايش اين جهانى انسان را بدو باز گردانند، حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشى در خود نمى‏يابد، جهان را تنگ و تاريك و سرد مى‏بيند و در آن احساس حقارت و پوچى مى‏كند و اين جريان، به اعتقاد منتقدين درون اين نظام، جز به نابودى انسان نمى انجامد. و اين آن چيزى است كه بايد آن را انسان مدارى واژگونه، يا انسان‏گرايى نسيان‏گرانه ناميد.


همين معنى را از زبان يكى از منتقدان فرانسوى نظام غرب بازگو مى‏كنيم:"تمدن جديد كه به هنگام حركت آغازين خود مى‏خواست انسان‏گرا باشد و به انسان آنچنان اصالتى داد كه آغاز و انجام همه چيزش كرد، اكنون به ماجرائى اين چنين شگفت دچار شده است". در روزگار ما، تار و پود مفهوم انسان از هم گسسته است، به هر حال، تمدنى كه خود را انسان‏گرا مى‏ناميد، تمدني از آب در آمده است كه انسان (محور توجه خود) را تحقير مى‏كند و مى‏فريبد و سرانجام او را به ورطه نابودي اش مي‏کشاند.


تحقير آدمى در اين معنى و از اين راه است كه تمدن مذكور، انسان را به دستگاهى مركب از يك سلسله وظايف كمى و مادى و به ماشينى منحصرا توليد كننده و مصرف كننده تبديل نموده است.اما در آرمان‌شهر اسلامى، همان گونه كه ترسيم شد، فقط سخن از آسايش تن نيست. فقط سخن از وفور ثروت و رفاه مادى نيست، در تصوير مهندسان اين شهر، انسان فقط تن نيست، بلكه موجودى است داراى ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او، در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است و آن بهشت زمينى تحقق نمى يابد مگر آن كه بارقه اى از آسمان نيز در آن حلول كند. تربيت و پرورش روح انسان‌ها و توجه به اختلال و فضائل روحى، كه از اساسى ترين برنامه‏هاى ظهور است، در همين راستا معنى مى‏يابد.


شهر فاضله، در عين حال كه شهر عدالت است، شهر رفاه و امنيت و آنچه ذکر شد نيز هست. در عين حالى كه شهر تربيت است، شهر سجايا و فضايل اخلاقي والاي انسانى نيز هست. در آن محيط، انسان‏هاى صالح تربيت مى‏يابند تا جامعه‏اى آرمانى و صالح بنا سازند. در آن جا، در كنار دست‏يابى انسان‌ها به غناى مالى، از غناى قلبى و روحى بهره مند مى‏گردند و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به كمال اخلاق و فضيلت‏هاى انسانى راه مى‏يابند. كينه‏هاى اخلاقى از قلب‌ها ريشه‏كن مى‏گردد و دروغ و تزوير و نامردى در روابط اجتماعى جاى خود را به يك رويى و يك رنگى مى‏بخشد و به واقع، در چنين بسترى است كه رفاه و عدالت و امنيت نيز معنا و مفهوم و حقيقت خويش را باز مى‏يابند و جز با اين نگرش همه جانبه به انسان، و در كنار هم چيدن اجزاى حقيقى او در برابر هم، نمى توان به تعبير روياى هميشگى انسان در تاسيس آرمان‌شهر انسانى پرداخت.


1 ـ 13 ـ شهر رفاه

شهر فاضله اسلامى، شهر رفاه و آسايش همگانى است. رفاه و تنعم بدان سان كه ديگر نيازمند و صاحب حاجتى در سطح جامعه يافت نمى‏توان كرد. يك دليل مهم بر اين امر، توزيع عادلانه ثروت‌ها و منابع است. در شهر عدالت‏، كه حقوق انسان‌ها محور توجه و برنامه ريزى است، بالطبع بذر اين توجه، محصولى چون رفاه و برخوردارى همگانى از مواهب الهى در پى خواهد داشت. هم در تعاليم دينى و هم در آموزه‏هاى علمى و تجربى بشر، به وضوح، به اين واقعيت پي مي‏بريم که در صورتى جامعه از غنا و بهره‏مندي عمومى سرشار خواهد گشت كه پيشاپيش از عدالت سيراب گرديده باشد و مشكل كشورها در حال حاضر و در قرون و اعصار متمادى، كمبود منابع و مواهب طبيعى بر گستره خاك نبوده، بلكه توزيع نا عادلانه آنها بوده است.


آنچه در روايات ظهور، در اين خصوص آمده است، نشان مى‏دهد كه خواست‌ها و آرزوهاى مادى انسان، در جدول توجهات آرمان‌شهر اسلامى، نه تنها از ياد برده نشده، بلكه حتى در صدر توجه و عنايت قرار گرفته است و انسان‌ها، به دليل داشتن چنين خواست‌هايى، نه تنها مورد نكوهش قرار نگرفته‏اند، بلكه بر توجه خداوند در پاسخ به اين خواهش‏ها تاكيد فراوان شده است. پيامبر گرامى اسلام(ص) در اين باره می‌فرمايد: "در امت من، مهدى قيام كند....و در زمان او، مردم به چنان نعمت و برخوردارى و رفاه دست يابند كه در هيچ زمانى دست نيافته باشند". (و اين رفاه شامل تمامى انسان‌ها خواهد بود. (چه نيكوكار و چه بدكار) آسمان مكرر بر آنان ببارد (كنايه از وفور مواهب طبيعى الهي) و زمين چيزى از روييدني‏هاى خود را پنهان نسازد (تمامي مواهب زميني نيز بر اهل آن عرضه مي‏گردد).


در روايات ديگر سخن از كثرت مال، وفور نعمت‌ها، باران‌هاى پى در پى، سبك‏بارى و رهايى از بارهاى سنگين زندگى، آسودگى از رنج طلب كردن و نيافتن، سخنى از اداى قرض تمام مقروضين و اداى دين تمام صاحبان دين است، سخن از بى نيازى تمام انسان‌هاست و سخن از بذل و بخشش امام بر همگان است، به طورى كه از طلب مال و بخشش ديگران بى‏نياز گردند. در آنجا سخن از عمران و آبادى تمامى عرصه خاك است، به گونه اى كه چون آن حضرت قيام كند، همه خرابي‏ها را آباد كند، تمامى سطح زمين را از سرسبزى و نشاط و طراوت بپوشاند، گنج‌ها و معادن زمين، همگي مورد استخراج قرار گيرند و زمين آنچه را كه در درون مخفى داشته، براى رفاه و آسايش انسان‌ها به دست او خواهد سپرد.


1 ـ 14 ـ شهر علم

دوره ظهور، دوران گسترش علم و دانايى است و شهر فاضله اسلامى، شهر العلم است. با آمدن آن منجى حقيقى، همان گونه كه ظلم و بيداد جاى خود را به عدل و دادگرى مى‏سپارد و همان گونه كه نابساماني‏هاى مختلف اجتماعى به سامان مى‏گرايد، به همان ترتيب نيز، دانايى و فرزانگى جاي جهل و نادانى مى‏گيرد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مى‏گردد. او، مى‏آيد تا همان طور كه جهان را لبريز از عدالت مى‏سازد، از دانايى و فرزانگى نيز سيراب سازد. نيروهاى عقلانى توده‌ها را تمركز مي‏بخشد و خردها و دريافت‏هاى آنان را به كمال رساند. علوم و دانش‏هايى كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده‏ها، مكنون مانده، پراكنده مي‏سازد و مرزهاى دانايى و يادگيرى را تا سراپرده منازل و تا اعماق وجود تك تك انسان‌ها، اعم از زن و مرد می‌گستراند.


1 ـ 15 ـ شهر مستضعفان

يکي از مهمترين و پردغدغه ترين آلام جهان امروز مستضعفين هستند. کساني که به علل شناخته و ناشناخته با ديگران متفاوتند و آن استضعاف آنان است. گرچه تعبير فراواني از استعضاف می‌توان کرد که دو بعد مادي و معنوي دارد ولي در اين مقال بررسي استضعلف مادي است که موجب ظهور مشکلات فراوان و ناهنجاري‌های فراواني که هم اکنون نظاره گر آن هستيم می‌شود. يکي از ويژگي‌هاي خاص عصر ظهور، جابجايى قدرت و تغيير در ساختار آن است.


حكومت در شهر فاضله بدست توده هاى محروم و مستضعف جامعه است. آنان كه پيش از ظهور بار سنگين فقر و بيچارگى و نامردمى را تحمل كرده‏اند و اكنون در راستاى اجراى عدالت بايد به حق مسلم خويش در وراثت و پيشوايى زمين دست يابند.بدين سان، بهشت آسمان در زمين واقعيت مى‏يابد. با سيراب شدن زمين از عدالت، با برخوردارى همگان از رفاه و آسايش و امنيت، با اتساع وجودى انسان و بازيابى تمامى ابعاد وجودى وى در ظرف تربيت و پرورش، با گسترش علم و فرزانگى، با مشاركت توده هاى محروم در امر تصميم گيرى و تغيير ساختار سياسى جامعه.


1 ـ 16 ـ مودت و هم‌دلى

از ديگر ويژگي‌های جامعه شايسته ايماني، مودت، برادري و رحمت است و بر همين اساس قرآن همه مؤمنان را با هم برادر مي‏دانند. خداوند دشمني ميان مردم را از برجسته ترين ويژگي‌های جامعه جاهليت پيش از اسلام خوانده و الفت و برادري را ارمغان پيامبر(ص) و دين اسلام مي‏دانند. محبت و الفت زمينه اتحاد و هم‌دلي را فراهم مي‏كند.


نعمت هم‌دلي و الفت ميان قلب‌ها، برترين نعمت و بهترين پشتيبان جوامع است؛ نعمتي كه با ديگر نعمات قابل مقايسه و معاوضه نيست و با هيچ سرمايه مادي نمی‌توان آن را به دست آورد. در آداب اجتماعي اسلامي الفت و هم‌دلي و دوستي با يكديگر مورد تشويق بسيار قرار گرفته است. به طوري كه نبي اکرم(ص) مي‏فرمايد: "بهترين مؤمنان كسي است كه با مؤمنان الفت گيرد و در آن كس كه الفت نگيرد و يا زمينه الفت ديگران را فراهم نكند خير و بركتي نيست".



روابط عمومی بازدید : 557 شنبه 14 اردیبهشت 1392 نظرات (3)

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif همه چیز مقدمه حیات طیبه است
در اسلام همه چیز مقدّمه‌ى خودسازى انسان است. همه‌ى فرائض، احكام، تكالیف، واجبات، اجتناب از گناهان و نوافل و مستحبّات و احكام اجتماعى و فردى، همه و همه مقدّمه‌ى حیات طیّبه (۱) است؛ مقدمه‌ى زنده شدن انسان با روح انسانى است؛ مقدمه‌ى عروج انسان از عالم بهیمیّت و حیوانیّت و توحّش است. اگر بشر تحتِ تربیت الهى - كه با اراده‌ى خود او قابل تحقّق است - قرار گیرد، این حیات طیّبه در نفس او به وجود خواهد آمد و محیط را هم طیّب و طاهر خواهد كرد و اگر این تربیت الهى نباشد و عزم و اراده‌اى را كه انسان براى پیمودن راه خدا با آن، احتیاج دارد از دست بدهد و خود را در دست هوا‌ها و هوسهاى بشرى‌‌ رها كند، در حدّ حیوانیّت باقى خواهد ماند و حیوانى خطرناك‌تر از حیوانهاى دیگر خواهد شد. همان‌طور كه در طول تاریخ انسانیّت ملاحظه كرده‌اید، چه انسان صورتهایى با سیرت حیوانات پیدا شدند كه افراد بشرى را از سلوك در راه خدا باز داشتند. فرعون‌ها، قارون‌ها، نمرود‌ها و شیطانهاى مجسّم هم استعداد تكامل و ترقّى داشتند. آن‌ها هم اگر به خود مى‌آمدند، فكر مى‌كردند و به یاد جوهر انسانى خود مى‌افتادند، مى‌توانستند پیش بروند. خداى متعال به موسى در مواجهه‌ى با فرعون مى‌فرماید: «فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ أَوْ یَخْشى» (۲) ‌فرعون هم این امكان را داشت كه تذكّر پیدا كند، به خود آید، یاد خدا را و یاد گوهر انسانى خود را در درون خود زنده كند؛ اما طغیان نگذاشت. طغیان هواى نفس، طغیان دنیا طلبى، طغیان خودخواهی‌ها، كبر‌ها، طغیان روح بهیمیّت در انسان، این‌ها مانع است.(۲)

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif نظام اسلامی مردم را به سمت حیات طیبه حركت می‌دهد
هدف از همه‌ى مبارزاتى كه ملت ایران به رهبرى امام بزرگوار انجام داد تا انقلاب به پیروزى رسید و همه‌ى تلاشهایى كه بعد از پیروزى انقلاب در این كشور انجام شد، تشكیل حیات طیبه‌ى اسلامى بود. اسلام براى انسان، روش زندگى مناسب و لایقى قایل است. اگر تنها این شرایط محقق شد، انسان مى‌تواند به سعادت و كمال برسد. تلاش همه‌ى دلسوزان بشر و راهنمایان بزرگ انسان و انبیاى عظام و اولیا و مجاهدان فى‌سبیل‌اللَّه در طول تاریخ، این بوده است كه این حیات طیبه را براى بشر به وجود آورند. از طرف دیگر، سعى همه‌ى دشمنان انسان و شیاطین و طواغیت آن بوده است كه بشر را از این حیات طیبه دور كنند.(۳)
نظام اسلامى به وعده‌ى قرآن كریم، مردم را به سمت حیات طیبه حركت مى‌دهد. آیه‌ى قرآن مى‌فرماید: «من عمل صالحاً من ذكر او انثى و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیّبة». حیات طیبه یعنى زندگى گوارا. یك ملت آن وقتى زندگى گوارا دارد كه احساس كند و ببیند كه دنیا و آخرت او بر طبق مصلحت او به پیش مى‌رود و به سمت هدفهاى او حركت مى‌كند؛ این زندگىِ گواراست؛ فقط «دنیا» نیست، فقط هم «آخرت» نیست. آن ملتهایى كه به زندگى دنیا چسبیده‌اند و موفق شده‌اند كه زندگى دنیوى را به مراتب پیشرفته‌یى از كمال برسانند، لزوماً زندگى گوارا ندارند. زندگىِ گوارا وقتى است كه رفاه مادى با عدالت، معنویت و اخلاق همراه شود. و این را فقط ادیان الهى مى‌توانند براى بشر تأمین كنند. از طرف دیگر، حیات طیبه و زندگى گوارا فقط آخرت هم نیست. اسلام نمى‌گوید من مى‌خواهم زندگى اخروىِ بعد از مرگ مردم را آباد كنم، دنیاى آن‌ها هرجور شد، شد؛ این منطق اسلام نیست.(۴)
جامعه امریكا، آن جامعه‌اى است كه مادیّت دارد؛ اما معنویت ندارد. اسلام نمى‌خواهد این‌طور جامعه‌اى درست كند. اسلام مى‌خواهد هم مادّه و هم معنا، هم پول و رفاه، هم ایمان و معنویت، هم پیشرفت اقتصادى و هم شكوفایى اخلاقى و معنوى در جامعه باشد.(۵)

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آرمانهای جوان ایرانی
حیات طیبه یعنى زندگى‌اى كه در آن، هم روح انسان، هم جسم انسان، هم دنیاى انسان، هم آخرت انسان تأمین است؛ زندگى فردى در آن تأمین است، آرامش روحى در آن هست، سكینه و اطمینان در آن هست، آسایش جسمانى در آن وجود دارد؛ فوائد اجتماعى، سعادت اجتماعى، عزت اجتماعى، استقلال و آزادى عمومى هم در آن تأمین است. قرآن این‌ها را به ما وعده داده است. وقتى قرآن می‌گوید: «فلنحیینّه حیاة طیّبة»، یعنى همه‌ى این‌ها؛ یعنى آن زندگى‌اى كه در آن عزت هست، امنیت هست، رفاه هست، استقلال هست، علم هست، پیشرفت هست، اخلاق هست، حلم هست، گذشت هست. ما با این‌ها فاصله داریم؛ باید به این‌ها برسیم.(۶)
جوان ما مایل است در كشورى كه خانه‌ى اوست، فقر و عقب‌افتادگى و بدبختى نباشد؛ امنیت و عزت و افتخار وجود داشته باشد؛ صفا و محبت و روشن‌بینى بر فضاى زندگى حاكم باشد؛ میدان كار و تلاش و پیشرفت در برابر او باز باشد؛ احساس پوچى نكند؛ هدف روحى و معنوى و والایى كه در دل هر انسانى هست، بتواند آن را اشباع كند. این یك ترسیم كلى از آرمان‌هایى است كه قاعدتاً یك جوان ایرانى دارد.
این چیزهایى كه عرض كردم، مجموعاً در اصطلاح قرآنى حیات طیبه است؛ «فلنحیینّه حیاة طیّبه». حیات طیبه یعنى زندگى در رویه‌ى مادى و نیازهاى جسمانى و همچنین در لایه‌ى نیازهاى معنوى - چه علمى، چه عملى، چه روحى - پاسخگو باشد.(۷)

پی‌نوشت:
۱) نحل: ۹۷
۲) طه: ۴۴

درباره ما
Profile Pic
مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَكَرٍ أَو أُنثىٰ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانوا یَعمَلونَ(۹۷) هر كس كار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی كه مؤمن است، او را به حیاتی پاك زنده می‌داریم؛ و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالی كه انجام می‌دادند، خواهیم داد. پایگاه اطلاع رسانی حیات طیبه فرصتی برای درک بیش از پیش آرمانشهر اسلامی و مهدویت .... شماره تماس : 09159263347
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    برای تحقق آرمانشهر اسلامی چه عاملی حیاتی تر است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 16
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 24
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 54
  • بازدید سال : 91
  • بازدید کلی : 34,256