loading...
حیات طیبه خراسان رضوی
روابط عمومی بازدید : 428 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (1)

نوید کمالی محقق و پژوهشگر عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات در جدیدترین دیگاههای خود در حوزه معرفی جهانی سازی و مهدویت اعلام نمود زمینه های تحقق آرمان شهر اسلامی  مبتنی بر مهدویت و ولایت شکل گرفته است

همه مکاتب در رابطه با پایان تاریخ اصل فراگیری و جهانی بودن حکومت را به عنوان یکی از خصوصیات مهم آن شمرده اند. اینکه چرا همه مکاتب حکومت پایانی تاریخ را حکومتی جهانی دانسته اند خود مساله ای است که باید علت آن را در یک نکته بسیار مهم جستجو کرد و آن این است که، برقراری صلح و امنیت و تحقق رشد همه جانبه و فراگیر مردم جهان بدون برقراری حکومت جانی ممکن نیست. به همین دلیل است که، همواره تاریخ به سوی یک پارچگی حرکت می کند.

 فرآیند جهانی شدن عامل پدید آمدن تحولات بسیاری در ابعاد سیاسی، فرهنگی ، اقتصادی و دیگر ابعاد فردی و اجتماعی بوده است . اگر چه جهانی شدن در اولین قدمهای خود از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و فطرت توسعه طلب بشر نیز همواره او را برای فتح بهره مندیهای بیشتر در این راه یاری کرده است ، اما این حرکت خصوصا با رشد و توسعه ابزارهای رسانه ای و همچنین توسعه فن آوری های علمی ارتباطات و گسترش فعالیتهای تجاری و صنعتی و در نتیجه گسترش تعاملات انسانها شتابی روز افزون پیدا کرده است.

 در این میان مشترکات تکوینی انسانها همچون فطرت واحد در جهت کمال خواهی، زیبایی طلبی ، حقیقت جویی و یگر خصوصیات فطری و همچنین عقل گرایی بشر در جهت دست یابی به واقعیت و حقیقت و نیز اشتراک در بسیاری از تمایلات انسانی را می توان از عوامل تکوینی مؤثر در روند جهانی شدن و تحولات اجتماعی دانست . گرایش به دینداری و معنویت گرایی و تنفر از اختلاف و جنگ و ستیز و گرایش به آموزه های ادیان ابراهیمی نیز در این تحولات نقش بی بدیلی را ایفا کرده اند. گسترش علم و فن آوری و تولید ابزارهای رسانه ای و آسان شدن ارتباطات در میان مردم و ملتها و بالاخره گسترش تاثیرگذاری و تاثیر پذیری حرکتی به سوی یک پارچه گی جهان است.

 

در اینجا به اصولی که هر حکومت جهانی برای تحقق خود باید آنها را داشته باشد اشاره می شود: 

1 – حکومت جهانی باید منافع و بهره وری را برای همه انسانها تامین نماید. بر این اساس، نظریات و یا حکومتهایی که داعیه تامین منافع همه انسانها را ندارند ویا نمی توانند به این اصل عمل نمایند قادر به تشکیل حکومت جهانی نیستند.

در هر حال دو راه در پیش رو وجود دارد یا مکتبی جهان جهانی شده را برای گروهی خاص می خواهد، که در این صورت برای دست یابی به حکومت جهانی باید دیگران را نابود سازد در نتیجه مقدمه تشکیل این حکومت جنگهای بزرگ در عالم خواهد بود. در این نظریه حکومت جهانی تنها برای گروهی خاص بوده و در واقع حاکمیت گروهی بر جهان است نه برپایی حکومت جهانی واحد برای همه. بدون شک این نگرش به هیچ وجه با تشکیل حکومت جهانی سازگار نیست.

راه دوم اینکه جهان جهانی شده متعلق به همه انسانهایی باشد که در آن زندگی می کنند. در این صورت نیاز به حذف گروهی از انسانها نیست بلکه حکومت در بر گیرنده همه انسانها خواهد بود. در نتیجه جهانی شدن به معنی بهره مندی همه آحاد انسانی از گسترش فراگیر ارتباطات و تاثیر و تاثرات خواهد بود. که در این پروسه عملا همه انسانها در مسیر یک پارچگی هدفمند سهیم می شوند و از آن بهره مند می شوند.

در نظام جهانی مهدوی همه انسانها بهره مند می شوند و این حکومت مربوط به گروه خاصی نیست و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین.

2 – حکومت جهانی باید بر اصول مشترکی که همه آن را بپذیرند بنا شود. در نتیجه، باید بنیانهای فکری و اجرایی آن مقبول همه انسانها باشد. بر این اساس، لازم است حکومت توانایی دفاع عقلانی از مشروعیت خود را داشته باشد و بر قانع ساختن انسانها نسبت به حکومت قادر باشد.

در نتیجه مکاتب و یا قوانینی که تامین کننده منافع برخی از مردم جهان ویا نگرشی غیر جامع دارند امکان برپایی حکومت جهانی را ندارند.

3 – حکومت جهانی باید بتواند اختلافات طبیعی میان انسانها و ملتها را در خود هضم کند، زیرا حکومت جهانی به معنای این نیست که همه انسانها در آن یک شکل و یک رنگ شوند و مانند یکدیگر فکر کنند. زیرا معنای این نگرش این است که برپایی عدالت بدون تغییر هویت انسانها ممکن نیست زیرا انسانها به طور طبیعی با یکدیگر مختلف آفریده شده اند. یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا .... بنابراین، باید دراین حکومت نوعی از اختلاف که مایه رشد و گسترش تعامل سازنده میان انسانها است مورد توجه قرار گیرد. از طرفی دیگر همین اختلافها نیز در طول تاریخ همواره عامل جنگها و ستیز ها بوده الست در نتیجه حکومت جهانی در واقع باید قادر به برقراری صلح وامنیت در عین محترم شمردن اختلافات وسلائق مردم جهان باشد.

در حکومت حضرت مهدی (عج) نسبت به گونه گونی انسانها و فرهنگها تا آنجا که به واجبات و محرمات گرفتار نشوند تسامح وجود دارد همانگونه که در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) همه تنوع ها در جامعه پذیرفته شد ودر عین حال هیچگونه منافاتی با یک پارچگی حکومت نداشت. اگر امروزه دیده میشود اسلام با انواع فرهنگها سازگاری داشته ودر همه کشورها و ملتها در حال گسترش است نشانه سازگاری و همراهی آن با اختلافات طبیعی میان انسانهاست.

4 – باید در تشکیل حکومت جهانی امر مشترکی وجود داشته باشد که بر اساس آن هویت واحد بود آن شکل بگیرد. بدون شک تنها وحدت حکومت از نظر سیاسی تامین کننده این اتحاد نخواهد بود. زیرا در این حکومت مسولان و مردم باید با پایبندی به اصول مشترکی بتوانند در همه عرصه های فردی و اجتماعی از درگیری و تضادها بپرهیزند. تا در پناه آن همه آحاد جامعه بتوانند از امنیت جانی، فرهنگی، اقتصادی و دیگر عرصه ها بهره مند گردند. در حکومت حضرت مهدی (عج) وجود امام معصوم به عنوان تنها مرجع شناخت صیحیح از غیر آن به شمار می آید که اساس مشروعیت عاقلانه آن حکومت و قوانین ناشی از آن را رغم می زند. 

5 – در حکومت جهانی دامنه تاثیرگذاری و تعامل میان انسانها به گونه ای فراگیر گسترش می یابد، در نتیجه، حکومت جهانی باید قادر به گسترش و مدیریت و تنظیم هدفمند این ارتباطات و هدایت آنها   در همه زمینه ها باشد.

بنابراین نگرش یک سویه همچون نگرش اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... به مساله جهانی سازی عاملی برای ایجاد ناهنجاریها و در نتیجه گسترش ناعدالتیها در جهان می گردد. به همین جهت مدیریت و هدایت همه جانبه جهانی سازی یک از خصوصیات مهم نگرش مهدوی به جهان به شمار می آید.

6 – بدون شک زمانی می توان از حکومت جهانی دم زد که مردم در برپایی آن با حاکمان هم داستان شوند و این بدون قانع سازی توده های مردم در سراسر دنیا بدست نمی آید. در نتیجه، پذیرش و عقیده مند شدن مردم به دستورالعملها را نیاز دارد، که این نیز، بدون تکیه بر مبانی عقلانی و اصول اخلاقی مشترک ممکن نیست. بر همین اساس است که با ظهور حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) همه مردم عالم و بلکه همه موجودات خوشحال می شوند.

و اگر بپذیریم که حکومت جهانی بدون حضور مردم نمی تواند محقق شود درمی یابیم که دست یابی به چنین حکومتی نیز بدون مشارکت عموم مردم جهان مقدور نخواهد بود. به همین دلیل باور مهدوی در دوران غیبت نیز عامل یک پارچه سازی و برای رسیدن به پذیرش عمومی و انقیاد در حکومت جهانی به شمار می آید. در نتیجه امروز شعار" جهانی سازی مهدوی تنها راه نجات " تنها استراتژی کشورهای اسلامی در رسیدن به جهانی پر از صلح و دوستی خواهد بود.

 

روابط عمومی بازدید : 441 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)

آرمانشهر اسلامی چیست ؟ 

1. شهر، شأن واقعى انسان در مقام خليفه الهى

برخى آيات قرآن كريم به نحوى به مقام انسان در جهان هستى اشاره دارند. انسان به مناسبت مقام خليفه الهى خود، مكان زيستى متناسب با مقام خود را می‌طلبد؛ آرمان‌شهر اسلامى در پاسخ به اين نياز شهرى متناسب با شأن حقيقى آدمى است. در آرمان‌شهر اسلامى، اين آدمى است كه بر محيط مصنوع تسلط دارد و نه محيط مصنوع بر آدمى. در آرمان‌شهر اسلامى تأكيد بر تمامى ابعاد وجودى آدمى است و نه انحصاراً بر بعد مادى وى. فضاهاى آرمان‌شهر اسلامى در تناسب با شأن واقعى انسان، با پرداختن به ابعاد انسانى، محيط زيست و... القاى احساس قربت است نه غربت. آرمان‌شهر اسلامى در تلاش بر تداعى مفاهيم و معانى‌اى است كه بر ارتقاء معنوى و مادى انسان بيفزايد.


2. احسان و نيکي به هم نوع

يکي از ويژگي‌های آرمان‌شهر اسلامي احسان و نيكي به هم نوع می‌باشد. در تفكر اسلامي، همه بندگان خدايند و برترين آن‌ها كسي است كه بيش از ديگران احسان كند. پيامبر اكرم(ص) می‌فرمايد: مردم نان خور خدايند، پس محبوب ترين مردم نزد خداي عزيز و بلندمرتبه كسي است كه به نان خوران خدا سود رساند.


براي رسيدن به شهر فاضله مطلوب، افزون بر عدالت، احسان نيز لازم است. ويژگي برقراري عدالت در بين عموم آن است که حقوق همه مردم را تامين ميسازد و ريشه‌های دشمني و طغيان‌گري را از بين می‌برد و احسان دل‌های مردم را به هم نزديك مي‏کند. احسان در اصل نوعي حس مسئوليت در برابر هم نوع می‌باشد به طوري که پيامبر گرامي اسلام(ص) آن را شرط مسلماني دانسته و می‌فرمايد: هركس صداي مردي را بشنود که از مسلمانان درخواست كمك كرده و پاسخش ندهد مسلمان نيست.


در این‌جا ذکر اين نکته جالب است که پيامبر رحمت شرط مسلماني را براي کمک خواهنده ذکر نمی‌کنند و اين کمک خواهنده می‌تواند غير مسلمان باشد.


3. شهر اصلاح

در آرمان‌شهر اسلامى، اصلاح و عدم فساد از صفات و ويژگي‌هاى خاص بستر شهرى است. تذكر خداوند بر عمل صالحان در كنار ايمان و اصلاح زمين، از مطالبي است كه در كتاب جاويد خداوند تكرار گشته است. آرمان‌شهر اسلامى كه در پى تحقق شهر فاضله خداگونه زمينى است؛ در اصلاح زمين و پاسداشت ميراث مشترك تمدن‌ها مى‏کوشد و به ترميم ارتباط گسسته انسان و طبيعت بر مي‏آيد.


4. شهر امن

يکي از ويژگي‌های مهم يک شهر امنيت آن است. آرمان‌شهر اسلامى، شهر امنيت و صلح و اطمينان خاطر است. ايمان و مؤمن نيز از ريشه امن هستند. وجود ايمان و افراد مؤمن در شهر آرمانى اسلامى، حكايت از امن بودن شهر دارد و بالعكس (3). آرمان‌شهر اسلامى امنيت را در نظر و عمل براى شهروندان فراهم می‌آورد. امنيت رشد و تعالى در آرمان‌شهر اسلامى موجود است. آرمان‌شهر اسلامى شهر امنيت و صلح است. اطمينان خاطر جسم و روح شهروندان در عينيت و ذهنيت‌هاى شهرى جارى است.


1 ـ 5 ـ شهر حفىّ

حفىّ به معناى زندگى و حيات، ضد مرگ و نابودى، داراى روح، رشد و شكوفائى و بارورى است. در آرمان‌شهر اسلامى، همه چيز زنده است و در پى شكوفائى و بالندگى در رسيدن به هدفى واحد (قرب الهى). اين زنده بودن هم حكايت از سر زندگى معنائى و روحى و روانى ساكنان آن است و هم نشان از كاربرد گزاره تكنولوژيكى در تمامى اجزاى شهرى همگون با طبيعت و محيط زيست شهرى دارد. آرمان‌شهر اسلامى، شهر زندگى است شهري است که در آن زندگي طعم خاص خود را دارد و تمامي شهروندان از زندگي در آن لذت می‌برند.


1 ـ 6 ـ شهر ذكر و تذكر

از آنجا كه از اهداف بارى تعالى در آفرينش انسان، ذكر و تسبيح خالق متعال است؛ (ما خلقت الجن والانس الاّ ليعبدون)19 از اهداف آرمان‌شهر اسلامى، دادن تذكر مداوم به آدمى و يادآورى ذكر در همه ابعاد فضائى شهر است. هم تسلط كالبدى عناصر معنوى بر سيماى شهرى و هم همجوارى عناصر معنائى و محتوائى در تمامى اجزاى شهر، مى‏تواند به پيدايش و احياى شهر ذكر بينجامد. نمونه‏هاى خردتر فعلى، قرارگيرى تكايا در معابر و راسته‏هاى شهرى و نيز تسلط كالبدى مسجد به عنوان عنصرى اسلامى در شهرهاست. تلفيق تجسم عناصر طبيعى نظير آب و فضاى سبز و پوشش گياهى در فضاهاى زيستى و عناصر نمادين، امكان ذكر که همان به ياد خدا بودن است را مهيا مى‏نمايد.


1 ـ 7 ـ شهر شكر

مرحوم علامه طباطبائى در معناى شكر مى‏فرمايد: «شكر عبارت است از به كار بستن هر نعمتى در جاى خودش، به طورى كه نعمت، ولى نعمت را بهتر وانمود كند». لذا آرمان‌شهر اسلامى شهر شكر و بهره‏گيرى مناسب از محيط زيست، زيست بوم، استعدادها، پتانسيل‏ها و قابليت‌هاى مادى و معنوى است. پرهيز از كفران نعمت، اسراف و تبذير از جلوه‏هاى آرمان‌شهر اسلامى است.


1 ـ 8 ـ شهر طهارت و پاكى

تأكيد بر طهارت معنائى و محتوائى در ظاهر و باطن جزء ويژگي‌هاى آرمان‌شهر اسلامى است. همانطور كه پيكره شهرهاى مسلمين، با مجاورت مسجد (محل معنا)، مدرسه (محل آموزش) و بازار (محل ماده و كالا)، در هم آميخته‏اند؛ در آرمان‌شهر مطلوب اسلامى، تكيه بر «طيب» شهر پاكى و بهزيستى معنائى و محتوائى، ظاهرى و باطنى تأكيد شده است. اين پاكى مى‏تواند هم شهر سالم زيستى و سكونتى مادى باشد و هم پاكى روحانى و معنوى آرمان‌شهر را به همراه داشته باشد و نشان دهنده دور از هر گونه بيمارى، ناهنجارى و تهديد براي امنيت شهر باشد.


1 ـ 9 ـ شهر عدالت

برقرارى عدل و قسط از مهم‏ترين ويژگي‌هاى آرمان‌شهر اسلامى است. تعادل و اعتدال نيز از مفاهيم عدالت در آرمان‌شهر اسلامى است. در آرمان‌شهر اسلامى كه تحقق مكان زيستى مناسب در بازآفرينى اعمالى خدائى است؛ در پيروى از كلام پروردگار به برقرارى عينى عدالت و نيز قرار دادن مناسب هر چيز در جاى خود (معناى حقيقى عدل) و خلق مناسب فضاها با اندازه‏هاى مناسب اقدام مى‏نمايد. عدالت، واژه اى غريب نيست، اما حقيقتى قريب هم نيست. زمان بسيارى است كه بشر با اين رؤيا روز و شب كرده، ليكن جز زور و اختناق و ظلم و بيداد، نصيبى نبرده است و همواره در آرزوي زندگي در سايه آن بوده است. هنوز آهنگ سنگينى ناله‏هاى كودكانى كه به بيگارى كشيده شده‏اند، زنانى كه همسران خود را با بى‏عدالتى از دست داده اند، مادراني که فرزندان شيرين زبان خود را با وحشي گري متجاوزان بر لب تيغ ديده‏اند و مردانى كه به اجبار و نه به اختيار كمر در برابر ظلم ظالم بيدادگر خم كرده‏اند در گوش تاريخ است.


هنوز اشك‏هاى ريزان و قلب‌هاى داغ‏ديده، هراس‏هاى قالب تهى‏كن و نفس‏هاى حبس شده در سينه آزادمردان، ضجه‏هاى دردناك و دردهاى بى درمان، زخم‏هاى بى مرهم و نا اميدي‏هاى بى پايان، نگاه‏هاى خسته و منتظر، دست‏هاى لرزان و بى رمق، لب‏هاى خشكيده و تشنه، بدن‏هاى رنجور و زجر كشيده، انسان سراپا ظلم و بيداد ديده، هنوز اين همه در خاطره تاريخ زنده است و اگر تاريخ با يادبود اين حجم عظيم از نامردمى، هنوز پا بر جا ايستاده و قالب تهى نمى‏كند، به دليل آن است كه مى‏خواهد كسى را بيابد و تمام رنج‏هاى مدفون در خويش را در گوش او نجوا كند.


بسيار در طول تاريخ شنيده ايم كه انسان‏هاى بسيارى با انديشه عدالت و فرياد دادخواهى انسان‏ها، اين حقيقت را زنده و جاودان ساخته اند، اما تلاش عملى آنان در راه برقرارى عدالت، در بيشتر موارد كم ثمر و يا بى ثمر بوده و عدالت در معناى حقيقى آن، همچنان در رؤيا است و غير از ظهور منجي نيز رسيدن به آن غير ممکن است. چقدر سخت است اين روياي شيرين تحقق نيابد رؤيايى كه تمامى اجزاء وجودي انسان در تمام طول تاريخ، با آن عجين شده و نگاه پر انتظار او در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.


بارها و بارها با زنگ حوادث مختلف، تپش قلبش فزونى يافته، اما زمانى كه پلك از اين خواب شيرين برداشته، جز سياهى و تباهى مستكبران و ظالمان چيزى در پيش روى نديده.هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون گردد، از شماره انتظارمان خواهد كاست و اين همان چراغ اميدى است كه قرن‌ها و قرن‌هاست در دل انسان‌ها به عشق آمدن آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او، كه نامش عدل است و كلامش عدل و راهش عدل. او کسي است كه حكومتش، حكومت عدالت است و اين گم شده بشريت را در فرجام تاريخ بدو باز خواهد گردانددر خصوصيات قيام و حكومت امام زمان(عج)، هيچ ويژگى به اندازه عدالت و قسط روشنى و نما ندارد.


آن قدر كه در روايات بر ويژگى عدالت گسترى آن غايب تاكيد شده، بر ساير مسائل چنين ابرامى نرفته است و اين، نشان دهنده برجستگى اين مهم در سازمان شهر فاضله اسلامى در دوران ظهور دارد. ده‌ها و بلكه صدها روايت در كتاب‌هاى مختلف روايى، بويژه، در كتاب منتخب الاثر و كمال الدين شيخ صدوق، در مورد عدالت گسترى آن حضرت وارد شده است.


در بسيارى از اين روايات، از آن امام همام، به عنوان مظهر و تجلى كامل عدالت ياد شده است. نام عدل كه بر آن مولى نهاده‌اند در واقع ترجمان كامل رسالت اوست.صاحب مكيال المكارم، در اثر شريف خود، در اين رابطه چنين می‌نويسد:عدل، آشكارترين صفات نيك آن امام است. براى همين (آن بزرگوار) در دعاى شب‌هاى رمضان، عدل ناميده شده است؛ «اللهم و صل على ولى امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر»و در روايتي ديگر، همين عنوان را به گونه اى ديگر می‌يابيم؛ «السلام على القائم المنتظر و العدل المشتهر» در شهر فاضله اسلامى و در بستر ظهور آن منجى نيز، همه جا سخن از عدالت و قسط است. سخن از لبريز شدن زمين از عدل و داد است.


دامنه عدالت او، تا اقصى نقاط منازل و زواياى ناپيداى جامعه گسترده است، حتى عدالت و دادگرى همچون گرما و سرما در درون خانه هاى مردمان نفوذ می‌كند و مامن و مسكن وجود آنان را سامان می‌بخشد. و در روايات ظهور، عدالت، چنان عطش برانگيز و سيرى ناپذير و فراموش ناشدنى ترسيم گرديده است كه انسان را در اين گمان مى‏افكند كه اصولاً، جهان براى رسيدن به اين نقطه و فرجام، باقى مانده است و برنامه و تنظيم متعمدانه الهى بر اين است كه آخرين سطور تاريخ، با برگ‌هاى دادخواهى به انجام رسد و خداوند چنان بر اين مهم تاكيد دارد كه اگر حتى يك روز از عمر دنيا باقى مانده باشد، او آن را چنان طولانى خواهد كرد تا آن رؤياى موعود مردمان از راه رسد و درخت عدالت را بر ضمير آگاه تشنگان بكارد و جامعه بشرى را با آن گمشده خويش رو به رو سازد، زمين را از عدل و قسط سيراب كند و آن قدر بر باده عدالت بيفزايد كه جان آدميان از آن مدهوش گردد.


در سايه اين عدالت، هيچ انسانى در قيد بندگى و بردگى باقى نمى‏ماند، حقوق به يغما رفته انسان‌ها به آنها باز مى‏گردد، بندهاى پيدا و ناپيداى بندگى از سر و گردن انسان‌ها باز مى‏گردد و زمينه استثمار انسان از انسان به كلى برچيده مى‏شود، كارگزاران ظلم و بيداد، مورد بازخواست قرار مى‏گيرند، قاضيان و حاكمان كژ رفتار از مسؤوليت خويش، عزل مى‏شوند و زمين، از هر نوع خيانت و نادرستى پاك مى‏گردد، گردنكشان و مستكبران در هم كوبيده مى‏شوند و محرومان و مستضعفان در استرجاع حق خويش كامياب مى‏گردند.


ديگر ناله هيچ مظلومى در گلو خفه نمى‏گردد، اشك و آه هيچ دلسوخته اى بلند نمى‏گردد، هيچ انسانى شب هنگام آن گاه که همه جا را ظلمت فرا گرفته است ـ گرسنه سر بر بالين نمى‏گذارد و هيچ محرومى با كينه و دغدغه نا امنى، روزگار سپرى نمى‏كند.و اينها افسانه نيست، بلكه به راستى تمام آن چيزى است كه بر ما وعده داده‏اند و ما را در انتظار آن به برترين عبادت فراخوانده‏اند كه انتظار آمدن او، انتظار گام‌هاى عدالت است.


1 ـ 10 ـ شهر وحدت

وحدت فرد با جامعه، وحدت جامعه با محيط، وحدت اجزاء با هم در كل مجموعه، وحدت در نگرش، وحدت در بينش، وحدت در كالبد و سيماى شهرى، وحدت در پراكندگى يكسان و متناسب اجزاى شهرى (در عين توجه کامل به مفهوم عدالت)، وحدت مردم شهر با مسئولان و بالعكس، وحدت تفكر در رسيدن به خشنودى خالق يكتا، وحدت نظر و عمل؛ همگى نشانه‏هائى آشکار دليل بر وجود وحدت در آرمان‌شهر اسلامى است. آرمان‌شهر اسلامى وحدت خالق را با وحدت اجزاى خود به نمايش مى‌گذارد. آرمان‌شهر اسلامى، انعكاسى از يگانگى و توحيد خالق جهان را در خود نمود مى‌دهد.


1 ـ 11 ـ شهر سلامت و امنيت

شهر امن و سلام به اعتقاد روان شناسان، از مهم ترين نيازهاى اساسى بشر كه در هرم نيازهاى وى جايگاه ويژه اى دارد، نياز به امنيت است. البته اين نياز در ابعاد مختلفى تجلى می‌يابد، امنيت اخلاقى، امنيت اقتصادى، امنيت حقوقى، امنيت اجتماعى و امنيت خانوادگى و.... آنچه از حجم زيادى از روايات ظهور بر مى‏آيد، نشان مى‏دهد كه شهر فاضله اسلامى، شهر امن و سلام است، آن هم امنيت در معناى واقعى و در تمامى ابعاد آن.در روايتى از امام صادق(ع) در تفسير آيه شريفه «وعد الله الذين امنوامنكم....ليستخلفنهم فى الاءرض....و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا» می‌فرمايد: "نزلت فى القائم و اصحابه"؛وعده خداوند، مبنى بر اينكه وحشت و خوف مؤمنان را به امنيت و سلام تبديل مى‏كند، در زمان ظهور آن حضرت، معنى و مصداق كامل مى‏يابد و انسان‌ها در آن موعد شريف است كه مى‏توانند با قلبى آسوده و فارغ از هرگونه دغدغه اقتصادى، حقوقى، اخلاقى و اجتماعى سر بر بالين آرامش بگذارند و زندگانى دنيا را دور از خطرهاى دلهره آميز هميشگى ببينند. بنابراين، گردنه‏هاى پرخطر و پرنشيبى كه در زندگى هر انسان به واسطه روابط نادرست حاكم در اجتماع پديد مى‏آيد، در آرمان‌شهر اسلامى جايگاهى ندارد. اين نيز سعادتى است زمينى در يك شهر آرمانى و آسمانى.


1 ـ 12 ـ شهر تربيت

مي دانيم تمدن غرب، اساس پيشرفت خويش را بر مبناى توجه به انسان پايه گذارى كرده و انسان محورى و انسان مدارى، جزو نرم افزارهاى اساسى در پيشرفت غرب محسوب می‌گردند. اما همان انسان كه مقصود و غايت پيشرفت تلقى شده، همان انسان در تماميت وجوديش، در اين تمدن فراموش شده و بحران تمدن غرب، در ابعاد مختلف اخلاقى، اجتماعى و تربيتى آن مؤيد صريح اين غفلت و ناكامى است.انسانى كه فقط از يك سو نظاره شده و تنها ابعاد مادى وي مد نظر قرار گيرد، انسانى است كاريكاتورى و منقطع النسل و بالطبع، نمى‏توان او را در عالم خارج، انسان ناميد و مشكل غرب در همين برداشت نامناسب كوچك است !چندين قرن است كه براى آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادى و سياسى به ياد داشته‏اند و هر چه امكانات علمى و تكنيكى در اختيار داشته اند، به استخدام در آورده‏اند، تا شايد بتوانند آسايش اين جهانى انسان را بدو باز گردانند، حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشى در خود نمى‏يابد، جهان را تنگ و تاريك و سرد مى‏بيند و در آن احساس حقارت و پوچى مى‏كند و اين جريان، به اعتقاد منتقدين درون اين نظام، جز به نابودى انسان نمى انجامد. و اين آن چيزى است كه بايد آن را انسان مدارى واژگونه، يا انسان‏گرايى نسيان‏گرانه ناميد.


همين معنى را از زبان يكى از منتقدان فرانسوى نظام غرب بازگو مى‏كنيم:"تمدن جديد كه به هنگام حركت آغازين خود مى‏خواست انسان‏گرا باشد و به انسان آنچنان اصالتى داد كه آغاز و انجام همه چيزش كرد، اكنون به ماجرائى اين چنين شگفت دچار شده است". در روزگار ما، تار و پود مفهوم انسان از هم گسسته است، به هر حال، تمدنى كه خود را انسان‏گرا مى‏ناميد، تمدني از آب در آمده است كه انسان (محور توجه خود) را تحقير مى‏كند و مى‏فريبد و سرانجام او را به ورطه نابودي اش مي‏کشاند.


تحقير آدمى در اين معنى و از اين راه است كه تمدن مذكور، انسان را به دستگاهى مركب از يك سلسله وظايف كمى و مادى و به ماشينى منحصرا توليد كننده و مصرف كننده تبديل نموده است.اما در آرمان‌شهر اسلامى، همان گونه كه ترسيم شد، فقط سخن از آسايش تن نيست. فقط سخن از وفور ثروت و رفاه مادى نيست، در تصوير مهندسان اين شهر، انسان فقط تن نيست، بلكه موجودى است داراى ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او، در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است و آن بهشت زمينى تحقق نمى يابد مگر آن كه بارقه اى از آسمان نيز در آن حلول كند. تربيت و پرورش روح انسان‌ها و توجه به اختلال و فضائل روحى، كه از اساسى ترين برنامه‏هاى ظهور است، در همين راستا معنى مى‏يابد.


شهر فاضله، در عين حال كه شهر عدالت است، شهر رفاه و امنيت و آنچه ذکر شد نيز هست. در عين حالى كه شهر تربيت است، شهر سجايا و فضايل اخلاقي والاي انسانى نيز هست. در آن محيط، انسان‏هاى صالح تربيت مى‏يابند تا جامعه‏اى آرمانى و صالح بنا سازند. در آن جا، در كنار دست‏يابى انسان‌ها به غناى مالى، از غناى قلبى و روحى بهره مند مى‏گردند و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به كمال اخلاق و فضيلت‏هاى انسانى راه مى‏يابند. كينه‏هاى اخلاقى از قلب‌ها ريشه‏كن مى‏گردد و دروغ و تزوير و نامردى در روابط اجتماعى جاى خود را به يك رويى و يك رنگى مى‏بخشد و به واقع، در چنين بسترى است كه رفاه و عدالت و امنيت نيز معنا و مفهوم و حقيقت خويش را باز مى‏يابند و جز با اين نگرش همه جانبه به انسان، و در كنار هم چيدن اجزاى حقيقى او در برابر هم، نمى توان به تعبير روياى هميشگى انسان در تاسيس آرمان‌شهر انسانى پرداخت.


1 ـ 13 ـ شهر رفاه

شهر فاضله اسلامى، شهر رفاه و آسايش همگانى است. رفاه و تنعم بدان سان كه ديگر نيازمند و صاحب حاجتى در سطح جامعه يافت نمى‏توان كرد. يك دليل مهم بر اين امر، توزيع عادلانه ثروت‌ها و منابع است. در شهر عدالت‏، كه حقوق انسان‌ها محور توجه و برنامه ريزى است، بالطبع بذر اين توجه، محصولى چون رفاه و برخوردارى همگانى از مواهب الهى در پى خواهد داشت. هم در تعاليم دينى و هم در آموزه‏هاى علمى و تجربى بشر، به وضوح، به اين واقعيت پي مي‏بريم که در صورتى جامعه از غنا و بهره‏مندي عمومى سرشار خواهد گشت كه پيشاپيش از عدالت سيراب گرديده باشد و مشكل كشورها در حال حاضر و در قرون و اعصار متمادى، كمبود منابع و مواهب طبيعى بر گستره خاك نبوده، بلكه توزيع نا عادلانه آنها بوده است.


آنچه در روايات ظهور، در اين خصوص آمده است، نشان مى‏دهد كه خواست‌ها و آرزوهاى مادى انسان، در جدول توجهات آرمان‌شهر اسلامى، نه تنها از ياد برده نشده، بلكه حتى در صدر توجه و عنايت قرار گرفته است و انسان‌ها، به دليل داشتن چنين خواست‌هايى، نه تنها مورد نكوهش قرار نگرفته‏اند، بلكه بر توجه خداوند در پاسخ به اين خواهش‏ها تاكيد فراوان شده است. پيامبر گرامى اسلام(ص) در اين باره می‌فرمايد: "در امت من، مهدى قيام كند....و در زمان او، مردم به چنان نعمت و برخوردارى و رفاه دست يابند كه در هيچ زمانى دست نيافته باشند". (و اين رفاه شامل تمامى انسان‌ها خواهد بود. (چه نيكوكار و چه بدكار) آسمان مكرر بر آنان ببارد (كنايه از وفور مواهب طبيعى الهي) و زمين چيزى از روييدني‏هاى خود را پنهان نسازد (تمامي مواهب زميني نيز بر اهل آن عرضه مي‏گردد).


در روايات ديگر سخن از كثرت مال، وفور نعمت‌ها، باران‌هاى پى در پى، سبك‏بارى و رهايى از بارهاى سنگين زندگى، آسودگى از رنج طلب كردن و نيافتن، سخنى از اداى قرض تمام مقروضين و اداى دين تمام صاحبان دين است، سخن از بى نيازى تمام انسان‌هاست و سخن از بذل و بخشش امام بر همگان است، به طورى كه از طلب مال و بخشش ديگران بى‏نياز گردند. در آنجا سخن از عمران و آبادى تمامى عرصه خاك است، به گونه اى كه چون آن حضرت قيام كند، همه خرابي‏ها را آباد كند، تمامى سطح زمين را از سرسبزى و نشاط و طراوت بپوشاند، گنج‌ها و معادن زمين، همگي مورد استخراج قرار گيرند و زمين آنچه را كه در درون مخفى داشته، براى رفاه و آسايش انسان‌ها به دست او خواهد سپرد.


1 ـ 14 ـ شهر علم

دوره ظهور، دوران گسترش علم و دانايى است و شهر فاضله اسلامى، شهر العلم است. با آمدن آن منجى حقيقى، همان گونه كه ظلم و بيداد جاى خود را به عدل و دادگرى مى‏سپارد و همان گونه كه نابساماني‏هاى مختلف اجتماعى به سامان مى‏گرايد، به همان ترتيب نيز، دانايى و فرزانگى جاي جهل و نادانى مى‏گيرد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مى‏گردد. او، مى‏آيد تا همان طور كه جهان را لبريز از عدالت مى‏سازد، از دانايى و فرزانگى نيز سيراب سازد. نيروهاى عقلانى توده‌ها را تمركز مي‏بخشد و خردها و دريافت‏هاى آنان را به كمال رساند. علوم و دانش‏هايى كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده‏ها، مكنون مانده، پراكنده مي‏سازد و مرزهاى دانايى و يادگيرى را تا سراپرده منازل و تا اعماق وجود تك تك انسان‌ها، اعم از زن و مرد می‌گستراند.


1 ـ 15 ـ شهر مستضعفان

يکي از مهمترين و پردغدغه ترين آلام جهان امروز مستضعفين هستند. کساني که به علل شناخته و ناشناخته با ديگران متفاوتند و آن استضعاف آنان است. گرچه تعبير فراواني از استعضاف می‌توان کرد که دو بعد مادي و معنوي دارد ولي در اين مقال بررسي استضعلف مادي است که موجب ظهور مشکلات فراوان و ناهنجاري‌های فراواني که هم اکنون نظاره گر آن هستيم می‌شود. يکي از ويژگي‌هاي خاص عصر ظهور، جابجايى قدرت و تغيير در ساختار آن است.


حكومت در شهر فاضله بدست توده هاى محروم و مستضعف جامعه است. آنان كه پيش از ظهور بار سنگين فقر و بيچارگى و نامردمى را تحمل كرده‏اند و اكنون در راستاى اجراى عدالت بايد به حق مسلم خويش در وراثت و پيشوايى زمين دست يابند.بدين سان، بهشت آسمان در زمين واقعيت مى‏يابد. با سيراب شدن زمين از عدالت، با برخوردارى همگان از رفاه و آسايش و امنيت، با اتساع وجودى انسان و بازيابى تمامى ابعاد وجودى وى در ظرف تربيت و پرورش، با گسترش علم و فرزانگى، با مشاركت توده هاى محروم در امر تصميم گيرى و تغيير ساختار سياسى جامعه.


1 ـ 16 ـ مودت و هم‌دلى

از ديگر ويژگي‌های جامعه شايسته ايماني، مودت، برادري و رحمت است و بر همين اساس قرآن همه مؤمنان را با هم برادر مي‏دانند. خداوند دشمني ميان مردم را از برجسته ترين ويژگي‌های جامعه جاهليت پيش از اسلام خوانده و الفت و برادري را ارمغان پيامبر(ص) و دين اسلام مي‏دانند. محبت و الفت زمينه اتحاد و هم‌دلي را فراهم مي‏كند.


نعمت هم‌دلي و الفت ميان قلب‌ها، برترين نعمت و بهترين پشتيبان جوامع است؛ نعمتي كه با ديگر نعمات قابل مقايسه و معاوضه نيست و با هيچ سرمايه مادي نمی‌توان آن را به دست آورد. در آداب اجتماعي اسلامي الفت و هم‌دلي و دوستي با يكديگر مورد تشويق بسيار قرار گرفته است. به طوري كه نبي اکرم(ص) مي‏فرمايد: "بهترين مؤمنان كسي است كه با مؤمنان الفت گيرد و در آن كس كه الفت نگيرد و يا زمينه الفت ديگران را فراهم نكند خير و بركتي نيست".



روابط عمومی بازدید : 521 سه شنبه 21 خرداد 1392 نظرات (0)

آرمان شهر مهدوي چیست ؟

2 ـ 1 ـ اتصال آرمان‌شهر اسلامى مهدوي به عالم شهود و غيب

آرمان‌شهر اسلامى مهدى موعود(عج)، تجسم كالبدى نقطه آرمانى انديشه‌هاى بشرى است. آرمان‌شهر حضرت ولی‌عصر(عج) هم امكان اتصال با آسمان‌ها و سيارات و كهكشان‌ها در سايه پيشرفت شگفت‌انگيز علوم به دست آن بزرگوار را داراست و هم امكان اتصال و حركت از جهان ماده به غيب و رسيدن به شهود معنا. و اين امر محقق نمی‌شود مگر در سايه تحقق امر «رجعت».


از امام پنج شيعيان حضرت محمد بن علي باقر(ع) ـ روايت شده است كه فرمود: "... بدانيد كه ذوالقرنين در انتخاب دو ابر رام و سركش مخيرگرديد و او ابر رام را برگزيد و ابر سركش، براى دوست و محبوب شما (مهدى) ذخيره گرديد، راوى گفت: سؤال كردم: ابر سركش كدام است؟ فرمود: ابرى كه در آن غرش رعد و صاعقه و يا برق وجود داشته باشد كه محبوب شما بر آن سوار مى‏گردد. بدانيد كه او بر ابر سوار گرديده و با اين وسائل بالا مى‏رود، وسائل آسمان‌ها و زمين‌هاى هفتگانه..." اين امر نشان از راهيابى آرمان‌شهر اسلامى مهدى موعود(عج) به آسمان‌ها و كهكشان‌ها و ارتباط با عوالم مادى بالا است. روايات متعدد آن در حد زياد و تواتر است. منظور از رجعت باز شدن دريچه‌هاى جهان غيب و جهان مرگ بر روى آدمى است و تعدادى از جهان مرگ به جهان مادى و حيات دوباره برمى‏گردند كه اين امر در زمان حضور و ظهور حضرت مهدى(عج) و در آرمان‌شهر اسلامى آن حضرت تحقق خواهد يافت.


در روايتى از ابوبصير از امام باقر(ع) نقل شده است: "امام باقر به من فرمود: مگر اهل عراق منكر رجعت هستند؟ گفتم: آرى فرمود: آيا قرآن نمى‌خوانند: «و روزى كه از هر امت دسته‌اى را برانگيزيم»." استفاده از اين تعبير قرآن که می‌فرمايد: و روزي که از هر امت دسته‌ای را بر می‌انگيزيم رجعت ائمه معصومين: می‌باشد. در روايت ديگرى از امام صادق(ع) درباره آيه ياد شده سؤال كردند: حضرت فرمود: "مردم درباره آن چه مى‏گويند؟ عرض كردم آنها مى‏گويند آيه راجع به قيامت است. فرمود: آيا خداوند در قيامت از هر امتى دسته‏اى را زنده مى‏گرداند و بقيه را به حال خود رها مى‌سازد؟! اين آيه قطعاً در مورد رجعت است و آيه مربوط به قيامت اين است: «جملگى آنها را محشور گردانيم بى‌آن‌كه كسى را فروگذاريم»" که اشارت اين آيه به مسئله رجعت در مقايسه با آيه‌ای که نشان دهنده قيامت است قابل تمايز است. در روايتى ديگر، زراره نقل کرده است از امام صادق(ع) هنگامي که درباره امور مهم رجعت و امثال آن پرسيدم حضرت فرمود: "آنچه از آن مى‏پرسيد هنوز وقتش نرسيده است. بلكه آنها تكذيب كردند آنچه را كه احاطه علمى به آن نداشتند و به تأويل آن نرسيده‌اند".


اين روايت‌ها همگى نشان از تحقق امورى بزرگ در آرمان‌شهر اسلامى حضرت ولی‌عصر(عج) دارد. رجعت نه تنها سبب گشوده شدن دريچه‌هاى نوين معرفت بشرى بر حقايق عالم غيب و شهود و معنا مى‏گردد؛ بلكه سبب بصيرت هر چه بيشتر شهروندان آرمان‌شهر بر مسائلى بزرگ چون «مرگ و زندگى» مى‌شود. تمامى زمين در سيطره جهانى مهدى موعود(عج) به صورت آرمان‌شهرى واحد جلوه‌گر مى‏گردد و تمامى زمين به سجود پروردگار خود مى‏شتابد. وظيفه ما در عصر غيبت آن بزرگوار، تلاش در انتظار فرج و تحقق و خلق آرمان‌شهر اسلامى است. تا زمين به نور پروردگارش روشن شود. «و اشرقت الارض بنور ربّها» (س 39 زمر ـ آ 69)


2 ـ 2 ـ تکامل شگرف علوم در زمان ظهور

در عصر ظهور، به جهت جهش علمى و پيشرفت فن آورى و صنعت، وسايل ارتباطات و اطلاعات آن قدر پيشرفته خواهد بود كه دنيا را همچون كف دست نشان مى‏دهد و براى آگاهى به اقصى نقاط كشور، نيازى به وسايل و ابزار ارتباطى امروزى نيست. از اين رو حكومت مركزى، نسبت‏به كل عالم ـ كه تحت‏ حكومت واحد او هستند ـ تسلط كامل دارد و به موقع و بدون فوت وقت، وارد عمل شده، مشكل را حل مى‏كند و هر گونه توطئه و فساد را در نطفه خفه مى‏سازد. بين امام مهدى(عج) و مردم، نامه رسانى وجود ندارد و مردم در هر نقطه‏اى از كره زمين، امام را مشاهده مى‏كنند و امام با آنان سخن مى‏گويد.


اين مساله، اختصاص به امام و رعيت ندارد، بلكه مردم عادى نيز با همديگر سخن مى‏گويند و همديگر را مشاهده مى‏كنند، در حالى كه يكى در مشرق عالم و ديگرى در مغرب آن است. امام صادق(ع) مى‏فرمايد: "ان قائمنا اذا قام مد الله لشيعتنا فى اسماعهم و ابصارهم حتى لا يكون بينهم و بين القائم(ع) بريد، يكلمهم فيسمعون، و ينظرون اليه و هو فى مكانه"; هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند آن چنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت مى‏كند كه ميان آنان و آن حضرت (رهبر و پيشوايان) نامه رسان نخواهد بود، با آنها سخن مى‏گويد و آنان سخنش را مى‏شنوند و او را مى‏بينند; در حالى كه او در مكان خويش است. و مردم در نقاط ديگر جهان.


با پيشرفت علم و تکنولوژي همه دستورها و برنامه‏ها با سيستم «شهود و حضور» ابلاغ و اجرا مى‏شود. امام صادق(ع) در گفتار ديگرى اين حقيقت را به طور بارزى تكميل فرموده است: "ان المؤمن فى زمان القائم و هو بالمشرق ليرى اخاه الذى فى المغرب وكذا الذى فى المغرب يرى اخاه الذى بالمشرق"; مؤمن در زمان حضرت مهدى(عج) در حالى كه در مشرق است‏ برادر خود را در مغرب مى‏بيند و همچنين كسى كه در مغرب است، برادرش را در مشرق مشاهده مى‏كند. بنابراين ارتباط مستقيم نه تنها در سطح حكومت، بلكه در ميان عموم نيز عملى مى‏شود.


در اين زمان پيوندهاى ظاهرى، جسمانى و معنوى دل‏ها را استحكام مى‏بخشد، به گونه‏اى كه جهان به راستى به شكل يك خانه و مردمش همچون اهل يك خانواده در مى‏آيند. همچنين در جاي ديگر ابوبصير از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: "اذا تناهت الامور الى صاحب هذا الامر رفع الله تبارك و تعالى له كل منخفض من الارض و خفض له كل مرتفع حتى تكون الدنيا عنده بمنزلة راحته فايكم لو كانت فى راحته شعرة لم يبصرها"؛ از اين حديث چند چيز استنباط می‌شود: اول آنکه پيش از ظهور اين امکان وجود نداشته است و پس از ظهور حضرت و برقراري حکومت الهي اين امر محقق می‌شود. از کلمات «اذا تناهت الامور» و «صاحب هذه الامر» بر می‌آيد که اين امور توسط خداوند و بدست ايشان انجام می‌گيرد و از قوانين مادي تبعيت نمی‌کند و اين امر تنها و تنها اختصاص به امام عصر(عج) دارد.


و نکته سوم اين که از کلمه «دنيا» اسم برده شده است و نه «ارض» که با توجه به تفاوت اين دو کلمه منظور جهان شمول بودن امور و اينکه تمامي امور در اختيار آن حضرت قرار می‌گيرد. هنگامي که امور به صاحب اين امر محول می‌شود خداوند تبارک و تعالي براي او هر چيز پستي را مرتفع می‌سازد و هر بلندي را براي او پست می‌گرداند بطوريکه دنيا درنزد او مايه آرامش و راحتي باشد و حتي در اين راحتي مويي وجود ندارد که ديده نشود (همگي مورد عنايت قرار می‌گيرند).


2 ـ 3 ـ امنيت و سلامت در عصر ظهور

از روايات فراوان وارد شده می‌توان استنباط کرد که آرمان‌شهر اسلامى، شهر امن و سلام است; آن هم در معناى واقعى و در تمامى ابعاد آن. قرآن كريم به انسان‏ها و مؤمنان مستضعف، وعده چنين شهر امن و سلامت را داده و فرموده است: «زندگى شما پس از خوف تبديل به امن مى‏گردد» ولى تاكنون چنين امنيتى براى بشر در عالم تحقق پيدا نكرده است. و ائمه اطهار: در تفسير اين آيه فرموده‏اند: منظور، عصر ظهور حضرت قائم آل محمد(ص) است. قرآن کريم مى‏فرمايد: «وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و يمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا» در اين آيه، سه وعده صريح و مهم به ايمان آورندگان (منتظران) داده شده است:


الف ـ استخلاف در زمين: حكومت در زمين به عنوان نمايندگى از خدا


ب ـ تمكين دين: نفوذ معنوى و حكومت دين (قوانين الهى) بر تمامى عرصه‏هاى زندگى


پ ـ تبديل خوف به امنيت: بر طرف شدن تمامى عوامل ترس و ناامنى و جايگزين شدن امنيت كامل و آرامش در همه روى زمين


امام زين العابدين(ع) فرموده است: "هم و الله شيعتنا اهل البيت‏ يفعل الله ذلك بهم على يدى رجل منا و هو مهدى هذه الامة"؛ اين گروه به خدا قسم همان پيروان ما هستند كه خداوند به وسيله مردى از خاندان ما، اين موضوع را تحقق مى‏بخشد و او مهدى اين امت است. از اين رو، مى‏گوييم شهر فاضله عصر ظهور، همان شهر امن و سلامت مورد وعده آيه ياد شده است.


2 ـ 4 ـ بهره گيرى از تمامى قابليت‌ها و قدرت‌ها و نيروهاى مادى در آرمان‌شهر حضرت مهدى موعود(عج)


در روايتى آمده است: «... زمين گنج‌هايش را براى او خارج مى‌سازد...» مراد از اين روايت بهره‏گيرى از تمامى قابليت‏ها و قدرت‏ها و نيروهاى مادى در آرمان‌شهر اسلامى مهدى موعود(عج) است. از ويژگي‏هاى اين نكته برخوردارى تمامى زمين از نعمت‌ها و نيز عمران و آبادى زمين است و نشانگر رفاه اقتصادى بى‌سابقه مردم زمين و اقناع آنان از موهبت‌های مادي است. همچنين از خاتم انبياء روايت شده است: "امت من در زمان مهدى از چنان نعمتى برخوردار مي‏شود كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند، آسمان باران بر سر آنان فرو ريزد و زمين هيچ گياهى را نگاه نداشته، مگر اينكه آن را مى‌روياند".


2 ـ 5 ـ تربيت در عصر ظهور

تربيت يکي از مسائل مهم و مبتلا به کنوني جامع انساني است. بشر در قرون اخير، براى آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادى و سياسى و هر چه امكانات علمى و تكنيكى در اختيار داشته، به استخدام در آورده است تا شايد بتواند آسايش اين جهانى انسان را بدو باز گرداند. حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشى در خود نمى‏يابد. جهان را تنگ و تاريك و سرد مى‏بيند و در آن احساس حقارت و پوچى مى‏كند و اين حالت‏ به اعتقاد منتقدان درون اين نظام (انسان محورى و انسان‏مدارى)، جز به نابودى انسان نمى‏انجامد. اما در شهر فاضله اسلامى، تنها سخن از آسايش تن و وفور ثروت و رفاه مادى نيست، بلكه در تصوير مهندسان اين شهر فاضله، انسان موجودى است داراى ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است.


شهر فاضله و بهشت زمينى موعود، تحقق نمى‏يابد، مگر آن كه بارقه‏اى از آسمان در آن حلول كند. تربيت و پرورش روح انسان‏ها و توجه به اخلاق و فضايل معنوى ـ كه از اساسى‏ترين برنامه‏هاى ظهور است ـ در همين راستا معنا مى‏يابد. شهر فاضله در عين اين كه شهر عدالت است، شهر رفاه، امنيت، تربيت، سجايا و فضايل انسانى نيز هست. در آن محيط، انسان‏هاى صالح تربيت مى‏يابند تا جامعه‏اى آرمانى و صالح بنا نهند. انسان‏ها علاوه بر دستيابى به غناى مالى، از غناى قلبى و روحى نيز بهره‏مند خواهند شد و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اكمال اخلاق و فضيلت‏هاى انسانى نيز راه خواهند يافت. كينه‏هاى اخلاقى از قلب‏ها ريشه كن مى‏گردد. دروغ، تزوير و نامردمى، در روابط اجتماعى، جاى خود را به يك رويى و يك رنگى مى‏بخشد. جز با اين نگرش همه جانبه به انسان و در كنار هم چيدن اجزاى حقيقى او نمى‏توان به تعبير رؤياى هميشگى انسان در تاسيس شهر فاضله انسانى دست‏يافت.


2 ـ 6 ـ تكامل شگرف علوم در آرمان‌شهر اسلامى مهدى موعود(عج)

در روايتى از امام جعفر صادق(ع) آمده است: "دانش بيست و هفت (شعبه و شاخه) است و مجموع آنچه پيامبران آورده‌اند دو حرف است و مردم تا آن روز بيش از دو حرف را نمى‏دانند و چون قائم قيام كند بيست و پنج حرف بقيه را برون آورده و در ميان مردم منتشر مى‌سازد و بدين‌سان مجموع بيست و هفت جزء دانش را نشر مى‌دهد".


اين روايت حكايت از تحول علوم توسط آن حضرت و جهشى عظيم در پيشرفت زندگى بشريت در تمامى زواياى زندگى بشرى دارد.آرمان‌شهر اسلامى حضرت مهدى(عج)؛ شهر نهايت علوم و دانش بشرى است. ارتباطات جمعى، ابزارهاى بصرى، سيستم‌هاى اقتصادى، حكومتى، قضاوتى، اجتماعى و غيره همگى با تحولى عظيم در آرمان‌شهر روبرو مى‌شوند. آرمان‌شهر مهدى موعود(عج) تحقق ابعاد بهشت آسمانى در قالبى زمينى است.


2 ـ 7 ـ جهان شمول بودن حکومت حضرت مهدي(عج)

آرمان‌شهر حضرت مهدى موعود(عج)، آرمان‌شهرى جهانى است و همه زمين بر پهنه حكومت عدل و داد آن بزرگوار خواهد بود. دين اسلام در سراسر زمين احيا و جهان شمول خواهد گشت. دين و اخلاق در آرمان‌شهر حضرت مهدى موعود(عج) در تمامى اقوام و ملل يكسان خواهد بود و احكام اسلام قلمروئى به گستردگى جهان خواهد يافت. به موجب حديثى حضرت صاحب الزمان(عج)... به هنگام انقلاب احوال مردم و اوضاع متزلزل قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد.


چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از حكومت او راضى خواهند بود. جهان شمولى آرمان‌شهر مهدى موعود(عج) و جهانى بودن حكومت آن حضرت سبب احياء دوباره اسلام و جهان شمولى آن، يكسانى دين در تمامى زمين، يكسان بودن دستورها و برچيده شدن دستورات متناقض، رهبريت يگانه زمين، انطباق مردم با احكام و فرمان‌ها و قوانين جهانى آرمان‌شهر دينى و... خواهد گرديد.


2 ـ 8 ـ حاکميت در آرمان‌شهر

پيشرفت‏ها در عصر ظهور، معلول عواملى است كه يكى از آنها وجود رهبرى معصوم، پاك و منزه از هر نوع عيب و نقص (از قبيل احساسات حيوانى، خشم، غضب بى‏جا، شهوت، كبر و غرور و خودخواهى) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملت‏ها، جمعيت‏ها و نژادها، با چشم مهربانى و برابرى نگاه مى‏كند و فرقى بين اقوام و قبايل قائل نيست.


بين سياه و سفيد، آسيايى و آمريكايى و اروپايى و آفريقايى فرقى نمى‏گذارد و به همه با ديد يكسان مى‏نگرد. در حالى كه رهبران ديگر دنيا چنين نيستند، و عالى‏ترين همت آنان، استثمار ديگران و هضم يك جامعه در جامعه قوى‏تر و كوشش براى يك ملت است. آنها مى‏خواهند ملتى را فداى ملت ديگر كنند و ذخاير طبيعى ملت ضعيف را به نفع ملت‏خود تصاحب نمايند.


اما رهبران الهى چون وابسته به جمعيت ‏خاصى نبوده و خود را وابسته به خدايى مى‏دانند كه خالق و رازق همه است، هدفشان آسايش عمومى، آزادى گسترده و تشكيل يك سازمان عالى الهى است كه در سايه آن، بشر مانند افراد يك خانواده زندگى كنند و سفيد و سياه باهم برادر و برابر باشند. سرانجام اداره امور جهان، در كف با كفايت صالح‏ترين افراد بشر قرار خواهد گرفت و به بركت وجود آن حاكم معصوم الهى، بشريت از آسيب ظلم و ستم نجات يافته، از ترس فقر، پريشانى، ناامنى‏هاى گوناگون و بى‏عدالتى‏ها آزاد خواهد شد. اينك كه عالم به سوى يك آينده درخشان، تكامل روحانى و عقلانى، نظام مستحكم دينى و الهى، عصر صلح و صفا و برادرى و همكارى، پيش مى‏رود. حكومتى كه در شهر فاضله اسلامى و در عصر حاكميت امام مهدى(عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حكومت‏هاى موجود در عالم فرق دارد.


حاكم، نوع حكومت، قوانين و نظامات جارى در آن، هيچ شباهتى با حكومت‏هاى موجود در عالم ندارد؛ نوع حكومتش، الهى و بر مبناى ايمان به خداى يگانه و توحيد خالص است و هدفش متحد كردن جماعت‏ها و ملت‏ها، برداشتن ديوارهاى امتيازات و اعتبارات بيهوده، برقرار كردن توحيد كلمه، ايجاد همكارى و ارتباط بين مردم است. حاكم آن نيز امام معصوم، احيا كننده شريعت نبوى و مجرى قوانين اسلامى و دستورات الهى است. اسلام مى‏خواهد تمام اختلافات و جدايى‏ها را كه به نام‏هاى گوناگون پديد آمده، به وسيله عقيده توحيدى، از ميان بردارد. تمامى اختلافات نژادى، طبقاتى، ملى، وطنى، جغرافيايى، مسلكى، حزبى و زبانى بايد از ميان برود و سبب امتياز، افتخار و اعتبار نباشد و حتى در آن حكومت، اختلاف دينى هم بايد كنار گذاشته شود و همه، در زير پرچم اسلام تسليم فرمان خدا باشند.


اين همان حكومت واحد جهانى است كه كره زمين با يك حاكم، يك نوع حكومت و با يك شيوه و روش عادلانه اداره مى‏شود. اسلام براى بشر چنين حكومتى را پيش بينى كرده و در حدودى كه وظيفه تشريع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملى شدن آن را موكول به آماده شدن زمينه كامل آن كرده است. اساسا حفظ يك انسان كامل به عنوان ولى الله الاعظم و نگه‏دارى آن در پشت پرده غيبت، براى تشكيل چنان حكومت واحد جهانى است، زيرا تشكيل چنان حكومتى، از عهده انسان‏هاى عادى خارج است.


2 ـ 10 ـ رفاه و آسايش

آرمان‌شهر مهدوي، آرمان‌شهر آسايش و رفاه همگانى است. نعمت‌های فراوان و رفاه در تمامي ابعاد آن به گونه‌ای خواهد بود كه ديگر نيازمندى در سطح جامعه يافت نمى‏شود، چون توزيع عادلانه منابع و ثروت جايى براى فقر و طبقه ضعيف باقى نمى‏گذارد. در آن جامعه، مانند جوامع كنونى عمل نمى‏شود كه بيش از هشتاد درصد ثروت جامعه، در دست كمتر از بيست درصد جامعه و بيست درصد آن در دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتيجه طبقه مرفه و فقير پيدا شود. به علاوه در آن عصر، به جهت اجراى عدالت، نه آسمان از ريزش بركات خود بر مردم دريغ مى‏ورزد و نه زمين امساك مى‏كند، بلكه هرچه دارند در اختيار بشر قرار مى‏دهند.


از اين رو در آرمان‌شهر که محور همه امور عدالت و قسط است حقوق انسان‏ها محور توجه و برنامه‏ريزى است، بالطبع بذر اين توجه، محصولى چون رفاه و برخوردارى همگانى از موهبت‏هاى الهى را در پى خواهد داشت. اين موضوع در روايات اهل بيت: به خوبى تبيين شده است؛ «انه يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و تظهر له الكنوز و لايبقى فى الارض خراب الا يعمره» حكومت او شرق و غرب جهان را فرا مى‏گيرد و گنج‏هاى زمين براى او ظاهر مى‏شود و در سرتاسر جهان جاى ويرانى باقى نخواهد ماند مگر اين كه آن را آباد خواهد ساخت‏.


امام صادق(ع) فرمود: "اذا قام القائم حكم بالعدل و ارتفع فى ايامه الجور و آمنت ‏به السبل و اخرجت الارض بركاتها ورد كل حق الى اهله... و حكم بين الناس بحكم داود و حكم محمد صلى الله عليه و آله و سلم فحينئذ تظهر الارض كنوزها وتبدى بركاتها ولايجد الرجل منكم يومئذ موضعا لصدقته ولا لبره لشمول الغنى جميع المؤمنين" وقتى كه قائم قيام كند، حكومت را براساس عدالت قرار مى‏دهد و ظلم و جور در دوران او برچيده مى‏شود و جاده‏ها در پرتو وجودش، امن و امان مى‏گردد، و زمين بركاتش را خارج مى‏سازد و هر حقى به صاحبش مى‏رسد، و در ميان مردم، همانند داود و محمد حكم و داورى مى‏كند.


در اين هنگام زمين گنج‏هايش را آشكار مى‏سازد و بركات خود را ظاهر مى‏كند و كسى موردى را براى انفاق و صدقه و كمك مالى نمى‏يابد زيرا همه مؤمنان بى نياز و غنى خواهند شد. بيان ظاهر شدن بركات زمين و خارج شدن گنج‏ها، نشان مى‏دهد كه هم مساله زراعت و كشاورزى به اوج ترقى خود مى‏رسد و هم تمام منابع زير زمينى، كشف و مورد استفاده قرار مى‏گيرد. در آمد سرانه افراد، آن قدر بالا مى‏رود كه در هيچ جامعه‏اى، فقيرى پيدا نمى‏شود و همه به سر حد بى نيازى و خود كفايى مى‏رسند.


حضرت امير المومنين(ع) فرمود: "يزرع الانسان مدا، يخرج له سبعماة مد كما قال الله تعالى كمثل حبة انبتت ‏سبع سنابل فى كل سنبلة ماة حبة و الله يضاعف لمن يشاء"; [در عصر حضرت مهدى] انسان يك مد مى‏كارد و هفتصد مد برداشت مى‏كند، چنان كه مضمون آيه شريفه قرآن است‏. همچنين در جايي ديگر پيامبر اعظم خدا(ص) فرمود: "و يخرج له الارض افلاذ كبدها ويحثوالمال حثوا ولايعده عدا" زمين در آن عصر قطعات كبد خود را براى او بيرون مى‏فرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در ميان مردم پخش مى‏كند.


و در جاي ديگر می‌فرمايد: "ابشركم بالمهدى يملا الارض قسطا كما ملئت جورا و ظلما، يرضى عنه سكان السماء و الارض يقسم المال صحاحا فقال رجل ما معنى صحاحا؟ قال: بالتسوية بين الناس، و يملا قلوب امة محمد غنى و يسعهم عدله حتى يامر مناديا ينادى يقول: من له بالمال حاجة فلا يقوم من الناس الا رجل واحد ثم يامر له بالمال فياخذ ثم يندم ويرد" شما را به ظهور حضرت مهدى(عج) بشارت مى‏دهم كه زمين را پر از عدالت مى‏كند، همان گونه كه پر از جور و ستم شده است.


ساكنان آسمان‌ها و زمين از او راضى مى‏شوند و اموال و ثروت‏ها را به طور صحيح تقسيم مى‏كند. شخصى پرسيد تقسيم صحيح ثروت چيست؟ فرمود: به طور مساوى در ميان مردم تقسيم شود و دل‏هاى پيروان محمد را پر از بى نيازى كند و عدالتش همه را فراگيرد، تا آن جا كه دستور دهد كسى با صداى بلند صدا زند كه هر كس نياز مالى دارد، برخيزد. هيچ كس جز يك نفر بر نمى‏خيرد، سپس امام دستور مى‏دهد مال قابل ملاحظه‏اى به او بدهند; اما او به زودى پشيمان مى‏شود كه چرا آزمند و حريص بوده است و مال را بر مى‏گردان.


2 ـ 11 ـ عدل

در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمينه‏ها مورد توجه و عنايت ‏بوده است، از بعد عقيدتى و دينى گرفته تا بعد فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنت‏ بر مى‏آيد كه عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودى حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگى و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعى است; يعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و كمال روحى نايل گردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.


پيامبران الهى، در ماموريت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان‏ها بوده‏اند و مى‏خواستند مردم را طورى تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند. قرآن كريم مى‏فرمايد: "لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط"


از اين آيه استفاده مى‏شود كه پيامبران مى‏خواستند، مردم را طورى تربيت كنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط‏» و نفرمود: «ليقيموا الناس بالقسط‏» تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروى نظامى و انتظامى و قدرت‏هاى اجرايى، به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است‏ بين اين كه حاكمى خود عادل باشد و بخواهد در حكومت او عدل اجرا شود و به كسى ستم نگردد و بين آن كه مردم در جامعه، از نظر كمالات و درك عقلانى به جايى برسند كه خود اقامه عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتر از ظلم است و در آنان كششى نسبت‏ به ظلم نباشد. به هر حال در اسلام و تعاليم الهى، عدل از جايگاه رفيعى برخوردار است تا جايى كه همه انسان‏ها مامور شده‏اند در تمام زمينه‏هاى زندگى خود ـ در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سياسى و نظامى، در گفتار و كردار و... عدالت را مراعات كنند. در زير چند روايت ذکر شده است:


اعدلوا هو اقرب للتقوى: عدالت ورزيد كه عدالت ‏به تقوا نزديك‏تر است.


اذا قلتم فاعدلوا: وقتى سخن گفتيد به عدالت‏سخن گوييد.


و ان الله يامر بالعدل و الاحسان: خداى متعال به عدل و احسان امر مى‏كند.


2 ـ 12 ـ علم در عصر ظهور

عصر ظهور، زمان گسترش و شكوفايى علم و دانايى است، و شهر فاضله اسلامى، شهر علم و دانش است. با آمدن منجى عالم، همان گونه كه ظلم و بيداد جاى خود را به عدل و دادگرى مى‏سپارد، و نابسامانى‏هاى اجتماعى به سامان مى‏گرايد، جهل و نادانى نيز جاى خود را به علم و دانايى مى‏دهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مى‏شود. علوم و دانش‏هايى كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده‏ها مكنون مانده بود، ابراز مى‏گردد و مرز دانايى و يادگيرى تا سراپرده منازل و اعماق وجود تك تك انسان‏ها، گسترش مى‏يابد. حضرت امام محمد باقر(ع) فرموده است: "اذا قام قائمنا وضع الله يده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت ‏بها احلامهم" هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مى‏گذارد و عقول آنها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده تكميل مى‏كند.


بدين ترتيب، در پرتو ارشاد و هدايت ‏حضرت مهدى(عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير كمال به حركت در مى‏آيد و انديشه‏ها شكوفا مى‏شوند. كوته بينى‏ها، تنگ‏نظرى‏ها و افكار پست و پليد ـ كه سرچشمه بسيارى از تضادها و برخوردهاى خشونت‏آميز اجتماعى است ـ ، بر طرف مى‏گردد. مردمى بلند نظر، با افكارى باز و سينه‏هايى گشاده و همتى والا و بينشى وسيع، پرورش مى‏يابند، لذا تعبير پياده شدن 27 حرف علم به منصه ظهور می‌رسد.


2 ـ 13 ـ نظام سياسى مصلح‏

دولت مصلح حكومتى جهانى و فراگير است، و حكومت‏هاى جهانى به لحاظ مبناى غير الهى و ابزارهاى غير مشروع محكوم به نابودى مى‏باشند. پيش از هر فرضيه و گمان بايد پذيرفت كه محتوا و قالب سياسى در حكومت مصلح موعود نبايد و نمى‏تواند در نمونه‏هاى تاريخى مشابه داشته باشد. اعلان قرآن مبنى بر جاء الحق و زهق الباطل از نابودى هر باطل خبر مى‏دهد و برچيده شدن حكومت‏هاى سراسر جهان را كه در دايره باطل قرار دارند، نويد مى‏دهد.


اين بشارت از دو ديدگاه قابل تأمل است:

الف ـ دولت مصلح حكومتى جهانى و فراگير است؛


ب ـ حكومت‏هاى جهانى به لحاظ تئورى و عملى باطل بوده و مشمول نابودى توسط حضرتش مى‏گردند.


براساس روايت‏ها، ساختار حكومت مهدى مصلح از نوع هيچ يك از نظام‏هاى موجود نيست بلكه در دايره تمدن اسلامى و نشأت گرفته از قرآن و سنت معصومين(ع) است.


راه‌کارهاي علمي رسيدن به آرمان‌شهر

3 ـ 1 ـ آموزش و پرورش

اسلام، تعليم و تزكيه را درصدر برنامه‌های خود قرارداده است. به گونه‌ای كه از همان آغاز نزول وحي، آن را از وظايف اصلي و حتمي پيامبر به حساب می‌آورد. اسلام، آموزش و پرورش را تنها يك حق ندانسته، بلكه وظيفه هر مسلمان می‌داند. پيامبر گرامي اسلام می‌فرمايد: "به دنبال دانش بودن وظيفه هركس و بر هر مسلماني واجب است". بنابراين آموزش و پرورش در سرنوشت جامعه نقش اساسي دارد: زيرا بدون افراد صالح و سالم، جامعه صالح و شايسته پديد نمي‏آيد و مردم در صورتي راه صلاح را می‌پيمايند كه علاوه بر داشتن زمينه فردي درست در درون خود زمينه‌های خوشايند و جذاب را در جامعه ببينند. پس افزون بر طرح و برنامه، ساختن افراد شايسته از راه كارهاي ضروري رسيدن به شهر فاضله مطلوب است. بر اين اساس آموزش و پرورش مقدمه پرورش و خودسازي است و رستگاري در سايه خودسازي به دست می‌آيد:بي ترديد آن كس كه به تزكيه و پاكي نفس خود پرداخت رستگار گشت.


3 ـ 2 ـ تحريم عوامل فساد

از ديگر راه كارهاي اسلام براي حفظ سلامت جامعه و اعتماد متقابل مردم با يكديگر، تحريم اعمالي است كه سلامت جامعه را به خطر می‌افكند. اسلام از يك سو با تحريم اعمالي همچون دروغ، غيبت، تهمت، قمار، سرقت و مقرركردن كيفر براي برخي از آنها حد و مرزي براي رفتارهاي اجتماعي قرارداده و از سوي ديگر، افشاي گناهاني را كه سبب دريده شدن پرده عفت عمومي می‌شود جرم دانسته است. از ديدگاه اسلام، توبه كردن از گناهاني كه با حقوق مرتبط نيست. بلكه از حقوق الهي است ـ بر اعتراف نزد قاضي و حاكم شرع اعتراف و تقاضاي پاك شدن فرمود: اگر پوشانده بود و توبه می‌كرد برايش بهتر بودالبته تحريم عوامل فساد و امر به اجتناب از آن‌ها بدان معنا نيست كه فرد گوشه گيري را اختيار كند و از جامعه دور شود. حضرت محمد(ص) در سخنان خود گوشه گيري را فاقد ارزش دانسته و جداشدگان از جماعت مسلمانان از دايره اسلام خارج شمرده است. هيچ رهبانيت و گوشه گيري در اسلام نيست به راستي خداوند بلند مرتبه بر ما رهبانيت قرار نداده است. رهبانيت امت من همان جهاد در راه خداست. در جايي ديگر می‌فرمايد: هر كس از جماعت مسلمانان جدا شود، قيد اسلام را از گردن خود برداشته است.


3 ـ 3 ـ تحكيم روابط اجتماعي

خداوند براي تحقق اين اصل مهم، آداب اجتماعي ويژه‌ای وضع كرده است كه برخي از آنها عبارتند از:


الف ـ سلام كردن و دست دادن در آغاز ملاقات: آن گاه كه همديگر را ملاقات می‌كنيد بيش از هرگونه كلامي اول به همديگر سلام كنيد و مصافحه كنيد.


ب. رفق و مدارا: رسول خدا(ص) می‌فرمايد: "مدارا كردن با مردم نيمي از ايمان است و ملايم و نرم بودن با آنان نيمي از خوشي در زندگي".


پ: فروتني: پيامبر اسلام فرمودند: "خداوند به داود وحي كرد به راستي نزديك ترين مردم به خدا متواضعان هستند، همان طور كه دورترين مردم از خدا متكبرانند".


ت: احترام به ديگران: (به ويژه سالخوردگان)؛ رسول خدا در اين باره می‌فرمايند: "گرامي داشتن مسلمان پير و سالخورده، بزرگ شمردن خداست".


ث: زيارت ديد و بازديد برادر مومن فقط به خاطر خدا، رسول خدا می‌فرمايد: "هركس برادرش را به خاطر خدا و در راه خدا زيارت كند خداوند عزيز و بلندمرتبه گويد: مرا زيارت و ثواب و پاداشت بر عهده من است".


ج: برآوردن نيازهاي مادي و معنوي ديگران: امام صادق می‌فرمايد: "هركس از مؤمني مشكلي را برطرف كند. خداوند در روز رستاخيز براي قلبش گشايش ايجاد می‌كند".


3 ـ 4 ـ تعاون و همكاري عمومى

براي تحقق شهر فاضله مطلوب در اسلام، تعاون و همكاري گروهي، به عنوان يكي از اصول و راه كارهاي مهم مطرح می‌شود: خداوند متعال در قرآن می‌فرمايد: «بر نيكي و پرهيزگاري يكديگر را ياري كنيد و با همديگر همكاري كنيد".


3 ـ 5 ـ تقويت بنيان خانواده

از آنجا كه خانواده می‌تواند نقطه آغازين هر صلاح و فساد باشد و اجتماع از تركيب خانواده پديد می‌آيد، اسلام بيش ترين توجه خود را به خانواده معطوف داشته است. پيامبر اكرم(ص) در اين باره می‌فرمايد: "در اسلام هيچ بنايي نزد خدا محبوب تر از تشكيل خانواده نيست." مسلم است كه بقاي خانواده نيز همچون شكل گيري آن مهم و ضروري است. امام صادق مردم را به تلاش براي حفظ خانواده فراخوانده و مي‏فرمايد: "هيچ چيز نزد خداوند عزيز و بلند مرتبه، مبغوض تر از خانه‌ای نيست كه به خاطر تفرقه خراب شود". طبيعي است هنگامي كه خانواده براساس مودت و تفاهم متقابل شكل گيرد و پدر و مادر با هم تفاهم و تعاون و آگاهي، فضايي آرام و مطلوب براي رشد فرزندان پديد آورند، حركت عمومي جامعه به سوي صلاح و سعادت خواهد بود. بدين سبب اسلام براي پدر و مادر به عنوان دو ركن اساسي سرنوشت ساز خانواده مقامي والا و ارزشمند درنظر گرفته. آنان را داراي مسئوليتي حساس و ويژه می‌داند.

درباره ما
Profile Pic
مَن عَمِلَ صالِحًا مِن ذَكَرٍ أَو أُنثىٰ وَهُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً ۖ وَلَنَجزِیَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانوا یَعمَلونَ(۹۷) هر كس كار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی كه مؤمن است، او را به حیاتی پاك زنده می‌داریم؛ و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالی كه انجام می‌دادند، خواهیم داد. پایگاه اطلاع رسانی حیات طیبه فرصتی برای درک بیش از پیش آرمانشهر اسلامی و مهدویت .... شماره تماس : 09159263347
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    برای تحقق آرمانشهر اسلامی چه عاملی حیاتی تر است ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 16
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 31
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 70
  • بازدید سال : 107
  • بازدید کلی : 34,272